عشق (پارت ۶۰)

جیمین: داداش؟ *حرص*
مینجی: چیز نه یعنی خیلی زشته اصلنم جذاب نیست
جیمین: * تک خنده ولی هنوز عصبی*
مینجی: هرچقدرم جذاب باشه به د*دی من نمیرسه
میخندم نگاش میکنم و محوش میشم، به محض اینکه نگاهم میکنه، سریع نگاهمو ازش میدزدم
سرشو میذاره رو شونم منم سرشو میبوسم و نوازش میکنم وخوراکی میخوریم و فیلم میبینیم.

// ویو ته //
سرمو میزارم رو سینش و فیلم میبینم، سرمو میبوسه و لبخند میزنم که یهو صدای زنگ در میاد
یونا: کسی قرار بود بیاد؟ *تعجب*
ته: نه.....نمیدونم
یونا: خب برو ببین کیه
ته: نوموخوام راحتم
یونا: لوس پاشو *خنده*
میخندم و لپشو میبوسم میرم سمت در بازش میکنم با یوچان مواجه میشم
ته: عههههه سلام بر برادر زن گرامی *لبخند*
یوچان: سلام بر شوهر خواهر گرامی *خنده*
میخندم و باهاش دست میدم
ته: چطوری؟ از اینورا؟
میریم داخل
یوچان: دلم براتون تنگ شده بود *خنده* اون خانومم که نمیگه داداشم مرده زندس کجاس
ته: ای جان، نه بابا اتفاقا به فکرته این چن روز سرش شلوغ بود
یوچان: بعد چرا؟ *مشکوک*
ته: چیز.......سفارش نقاشی و اینا
یوچان: اوهوم، خب حالا کجاس میخوام ببینمش
ته: خوابه
یوچان: اشکال نداره، بذار کمتر بخوابه *خنده*
ته: *خنده فیک *
یوچان: بریم پیشش
ته: آخه....باشه بریم
میریم سمت اتاق میبینیم یونا پتو رو تا خرخره انداخته رو خودش و پیشونیش کامل عرقه
ته: بفرما اینم خواهرت دیدی گفتم خوابه
یوچان: چرا عرقه؟ مریضه؟ تب داره؟ حالش خوبه؟ *نگران*
ته: آره بابا از منم بهتره
یوچان: بیا اینور پتو رو بزنم کنار
ته: لابد سردشه
یوچان: مریض میشه ، بیا اینور
خود یونا یهو از زیر پتو در میاد

~ شرایط پارت بعد:
~ ۶۲۰ فالوور🌸
~ ۲۵ لایک🩷
~ ۲۵ کامنت🎀

حمایت یادت نره کیوتم 🙃🫶🏻

~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°
#رمان
#فیک
#بی_تی_اس
#تهیونگ
#وی
#جیمین
#ویمین
#فیک_تهیونگ
#فیک_جیمین
#فیک_ویمین
#bts
#BTS
#Teahyung
#teahyung
#Jimin
#jimin
#vmin
دیدگاه ها (۲۷)

عشق (پارت ۶۱)

عشق (پارت ۶۲)

عشق (پارت ۵۹)

عشق (پارت ۵۸)

قلدر مدرسه ( پارت ۷ )

مست خون ( پارت ۱۶ )

قلدر مدرسه ( پارت ۱۶ )

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط