مادر لباس کودکانش را با گیره به بند کشید تا باد آنها را

مادر لباس کودکانش را با گیره به بند کشید، تا باد آنها را نبرد.
زمان گذشت؛
کودکان، لباسها، گیره‌ها و بندها ماندند؛
باد مادر را با خودش برد

قدر پدر ‌و مادرا رو بدونیم! خیلی زود دیر میشود
دیدگاه ها (۳)

ﺩلی ﺳﻮﺧﺘﻪ ﺭﺍ گر ﺯ کرﻡ شاﺩ ﮐﻨﯽبهْ ز صد مسجد ویرانه که آباد کن...

✨ سلام صبح سه شنبه تون بخیر امروزتان شادآرزومندیم سرای قلبتو...

خدایاسرآغاز صبحم را با یاد و نام تو میگشایم پنجره های قلبمرا...

نـام زهـرا قفل های بستـہ را وا مےڪنددر ضمیر پاڪ دل همواره مأ...

پدرم ، تنها کسی بود که باعث میشد بدون شک بفهمم فرشته ها هم م...

قلب گمراه (پارت هدیه)‌پارت 43بعد از اون همه بالا و پایین پری...

🔰 آن شب، شیفتۀ دین پدر شدم!📝 (خاطرهٔ فرزند آیت الله حائری شی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط