باز لرزید... 💔
باز لرزید... 💔
تمام جانم، با او لرزید...💔
با او که کودکش را
زیر آوار جستجو می کرد
با او که صدای نفسهای مادرش را
هنوز میشنید💔
با او که
پدر را میان سنگها
جستجو میکرد
تمام روحم؛ جسمم جانم، لرزید...💔
دوباره آه😔
دوباره درد...
دوباره بیکسی...
دوباره عکس و قاب...
دوباره رنج و درد... دوباره زلزله...💔
دوباره لرز مرگ... دوباره نام او...
و او
صدای یا خدا
خدای کشورم
آه که چه قدر سخت است...😔 💔
تمام جانم، با او لرزید...💔
با او که کودکش را
زیر آوار جستجو می کرد
با او که صدای نفسهای مادرش را
هنوز میشنید💔
با او که
پدر را میان سنگها
جستجو میکرد
تمام روحم؛ جسمم جانم، لرزید...💔
دوباره آه😔
دوباره درد...
دوباره بیکسی...
دوباره عکس و قاب...
دوباره رنج و درد... دوباره زلزله...💔
دوباره لرز مرگ... دوباره نام او...
و او
صدای یا خدا
خدای کشورم
آه که چه قدر سخت است...😔 💔
۱.۱k
۲۲ آبان ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.