ده سال دیگه

ده سالِ دیگه:)
اونموقع که تو موهامـ یه دونه تارِ مشکیمـ پیدا نمیکنی:)
تو تازه اولِ جوونیت شده:)
ده سالِ دیگه که لرزشِ دستامـ بیشتر از الآنـ شده:)
تو تازه به فکرِ اینی که عاقلانه عاشق شی:)
ده سالِ دیگه همون موقع که من دیگه
پاهامـ توانِ قدمـ زدنـ تو پاییزُ و متنفر از صدایِ خِش خِش برگاست:)
تو تازه میخوای دستشو بگیریُ
با همـ از قدمـ زدناتونـ لذت ببرید:)
ده سالِ دیگه که من دستامـ تحملِ
نگهداشتنِ یه گوله برفُ نداره:)
تو تازه میخوای باهاش بری برف بازی:)
ده سالِ دیگه که من فقط میخوامـ تنها باشمـ:)
تو دوره میفتی
باهاش تو مهمونیا پُزِشو به دوستات میدی:)
ده سالِ دیگه من فقط به این فک میکنمـ
که فردا صُب بیدارمـ نکنن:)
تو تازه فهمیدی
معنی زندگی چیه و
نمیخوای روزات ته بِکِشن:)
ده سالِ دیگه که من خستمـ از بودنایِ الکیمـ:)
تو داری به بودنایِ واقعیش فک میکنی:)
ده سالِ دیگه ...
نمیدونمـ:)
بازمـ ازمـ میخوای به شِدَتش فک کنم
یا نه؟
ولی من بازمـ به حقیقتِ تلخش فک میکنمـ:)
از الانـ تا ده سالِ دیگه:)
میدونمـ انکارِش میکنی:)
ولی...