حوزه کارکرد چندگانه دارد
حوزه کارکرد چندگانه دارد
اهمیت علوم حوزوی، ربط مستقیم به کارکردهای آن دارد. این مورد را با پیشفرض کامل بودن دین اسلام مینویسم. بنابراین دوستانی که اسلام را کامل نمیدانند، طبعا مخاطب این بخش از نوشته نیستند.
با توجه به اینکه اسلام دین کاملی است و سعادت دنیوی و اخروی را تأمین میکند؛ وجود نهاد روحانیت به منظور تبلیغ و آموزش مبانی آن به مردم، و نهادینه شدن آموزههای اسلامی، به پیشرفت اخلاقی و عمومی جامعه میانجامد.
دقت کنید که اینجا صحبت بر سر این نیست که آیا در کشور ما همهی آموزههای اسلامی نهادینه شده و یا همهی فرامین آن اجرا میشود یا نه. اینکه نهاد روحانیت در این امور چقدر موفق بوده است، مورد بحث نیست؛ بحث روی چرایی وجود و چگونگی وظایف این نهاد است. داریم از وظایف و ضرورت آن حرف میزنیم، نه از میزان موفقیتش.
درونی شدن ارزشهای اسلامی، به سلامت روح و روان جامعه و درنتیجه پویایی آن در امور مختلف، از جمله حوزهی علم و تجارت میانجامد. برقراری امنیت اجتماعی از مهمترین مسائل هر جامعه است و نهادهای آموزشی تلاش میکنند مردم را قانونمند کنند. نهادهای امنیتی و انتظامی هم با برخوردی سختافزاری تلاش میکنند این امنیت را برقرار کنند.
در حالیکه عملکرد صحیح حوزههای علمیه و پرورش روحانیون مطلع و آگاه و خوشفکر، به تنهایی میتواند این امنیت را تا حد بالایی در سایهی آموزههای دینی برقرار کند. برقراری تعادل روانی افراد، آرامش در خانوادهها و امنیت و الفت در جامعه، تنها در سایهی آموزههای صحیح دینی امکانپذیر است. به عبارتی هزینه کردن برای حوزههای علمیه و سرمایهگذاری اصولی و صحیح در این نهاد، باعث کاهش هزینههای اجتماعی دیگر برای آموزش و قانونمندی، و نهادهای امنیتی و بعضی از خدمات اجتماعی میشود.
حوزهی علمیه، یک کارکرد ندارد که مثل بعضی از دوستان بگوییم حالا اگر آخوندها نباشند نماز میت بخوانند یا خطبهی عقد را، آدمهای دیگر میخوانند! یا به این سادگی آن را با مثلاً علم پزشکی مقایسه کنیم و بگوییم این یکی با جان آدمها سر و کار دارد و آن یکی با عبادتهایشان.
حوزهی علمیه مجموعهای از کارکردها را دارد؛ هم به روح انسانها که سلامتش از هر چیز دیگری مهمتر است میپردازد، هم به جسم انسانها، هم به حیاتشان، هم به کیفیت زندگیشان، هم به تجارتشان، هم به شیوهی ادارهی کشورشان و هم خیلی چیزهای دیگر. و این مهمترین تفاوت دین اسلام با ادیان دیگر است و همینهاست که از اسلام دین کاملی ساخته است.
به نظرم ما آنقدر غرق در این نعمت شدهایم که وجود و اثراتش برایمان درست محسوس نیست؛ مثلاً دوستی گفته بود همین محرم و صفر است که آخوندها را زنده نگه داشته است! بد نیست به این فکر کنیم که خود محرم و صفر چطور زنده نگه داشته شده است!
ادامه دارد...
اهمیت علوم حوزوی، ربط مستقیم به کارکردهای آن دارد. این مورد را با پیشفرض کامل بودن دین اسلام مینویسم. بنابراین دوستانی که اسلام را کامل نمیدانند، طبعا مخاطب این بخش از نوشته نیستند.
با توجه به اینکه اسلام دین کاملی است و سعادت دنیوی و اخروی را تأمین میکند؛ وجود نهاد روحانیت به منظور تبلیغ و آموزش مبانی آن به مردم، و نهادینه شدن آموزههای اسلامی، به پیشرفت اخلاقی و عمومی جامعه میانجامد.
دقت کنید که اینجا صحبت بر سر این نیست که آیا در کشور ما همهی آموزههای اسلامی نهادینه شده و یا همهی فرامین آن اجرا میشود یا نه. اینکه نهاد روحانیت در این امور چقدر موفق بوده است، مورد بحث نیست؛ بحث روی چرایی وجود و چگونگی وظایف این نهاد است. داریم از وظایف و ضرورت آن حرف میزنیم، نه از میزان موفقیتش.
درونی شدن ارزشهای اسلامی، به سلامت روح و روان جامعه و درنتیجه پویایی آن در امور مختلف، از جمله حوزهی علم و تجارت میانجامد. برقراری امنیت اجتماعی از مهمترین مسائل هر جامعه است و نهادهای آموزشی تلاش میکنند مردم را قانونمند کنند. نهادهای امنیتی و انتظامی هم با برخوردی سختافزاری تلاش میکنند این امنیت را برقرار کنند.
در حالیکه عملکرد صحیح حوزههای علمیه و پرورش روحانیون مطلع و آگاه و خوشفکر، به تنهایی میتواند این امنیت را تا حد بالایی در سایهی آموزههای دینی برقرار کند. برقراری تعادل روانی افراد، آرامش در خانوادهها و امنیت و الفت در جامعه، تنها در سایهی آموزههای صحیح دینی امکانپذیر است. به عبارتی هزینه کردن برای حوزههای علمیه و سرمایهگذاری اصولی و صحیح در این نهاد، باعث کاهش هزینههای اجتماعی دیگر برای آموزش و قانونمندی، و نهادهای امنیتی و بعضی از خدمات اجتماعی میشود.
حوزهی علمیه، یک کارکرد ندارد که مثل بعضی از دوستان بگوییم حالا اگر آخوندها نباشند نماز میت بخوانند یا خطبهی عقد را، آدمهای دیگر میخوانند! یا به این سادگی آن را با مثلاً علم پزشکی مقایسه کنیم و بگوییم این یکی با جان آدمها سر و کار دارد و آن یکی با عبادتهایشان.
حوزهی علمیه مجموعهای از کارکردها را دارد؛ هم به روح انسانها که سلامتش از هر چیز دیگری مهمتر است میپردازد، هم به جسم انسانها، هم به حیاتشان، هم به کیفیت زندگیشان، هم به تجارتشان، هم به شیوهی ادارهی کشورشان و هم خیلی چیزهای دیگر. و این مهمترین تفاوت دین اسلام با ادیان دیگر است و همینهاست که از اسلام دین کاملی ساخته است.
به نظرم ما آنقدر غرق در این نعمت شدهایم که وجود و اثراتش برایمان درست محسوس نیست؛ مثلاً دوستی گفته بود همین محرم و صفر است که آخوندها را زنده نگه داشته است! بد نیست به این فکر کنیم که خود محرم و صفر چطور زنده نگه داشته شده است!
ادامه دارد...
- ۳۳۲
- ۱۴ خرداد ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۵)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط