پارت ۲۰
ویو یوکی
داشتم داخل خیابون های توکیو قدم میزدم که با رئیس بلگ دراگون مواجه شدم....
نمیدونم چرا کرمم فعال شده...
سوسک پلاستیکی داخل جیبم رو درآوردم انداختم تو شلوارش
تایجو:کثافتتتتتتت این چیییییی بودددد انداختی تویییییی شلوارمممممم عوا اوضاع خیته بهتره برم...
یوکی:بعدا میبینمتتتتتتتتت شرت صورتیییییییییییییی
تایجو:میکشمتتتتتتتتتت
و پا به فرار گذاشتم
جررررررررررررررر واییییییییییی دلمممممممم
*شب به زمان جلسه
تاکمیچی:منو چیفویو میخواییم با بلک دراگون بجنگیم
دراکن:ولی اینجوری به میتسویا توهین کردین
چیفویو:اما..
دراکن:ما با بلک دراگن نمینمیجنگیم تمام..
*بعد از جلسه جلوی در خونه تاکمیچی
یوکی:تاکمیچی منم کمکت میکنم
تاکمیچی:واقعا؟
یوکی:معلومه ولی چرا هر دفعه مود عوض میکنی؟
تاکمیچی تمام ماجرا رو گفت
یوکی:پس تو آینده به دست کیساکی کشته میشم...
تاکمیچی:متاسفم...
یوکی:نه مشکلی نیست .....
*پرش زمانی به موقع دعوا داخل کلیسا
یوکی:کیساکی و هانما شما برید چیفویو تو به همراه تاکمیچی برید داخل منم الان میام...
چیفویو و تاکمیچی رفتن داخل و هانما و کیساکی به یوکی حمله کردن
یوکی:پس حدسم درست بود ای خیانت کارا
یوکی وقتی کار هانما و کیساکی رو تموم کرد رفت تا با تایجو بجنگه
تایجو:تو همون....
یوکی: تاکمیچی و چیفویو از هاکای محافظت کنید من حسابشو میرسم
سیلام بر تو ای شرت صورتیییییییییییییی
تایجو:میکشمت...
هاکای و تاکمیچی و چیفویو:شرت صورتی.؟
تایجو و یوکی تا سر حد مرگ مبارزه کردن تا وقتی که یوزوها به تایجو چاقو زد
یوکی:چیکار میکنی یوزوها
یوزوها:باید از اولش همین کارو میکردم
تایجو خواست به یوزوها آسیب بزنه ولی یوکی یه لگد قدرتمند زد تو دل تایجو
یوکی:خوب گوش کن
من به هر قیمتی که شده از هاکای و یوزوها محافظت میکنم توهم حق نداری بهشون آسیب بزنی تو اگر برادر بودی که اینجوری رفتار نمیکردی..
هاکای:یوکی...
میتسویا اومد و پشت سرش مایکی یس وقت خوبیه
یوکی:میتسویا یوزوها رو ببر خونه
میتسویا:باش
یوکی :مایکی خودت کارشو تموم کن
مایکی:باشه
و بقیشم مثل انیمه پیش رفت....
پارت بعد قراره دوتا مرغ عشق بهم برسن....
💕😂👍
داشتم داخل خیابون های توکیو قدم میزدم که با رئیس بلگ دراگون مواجه شدم....
نمیدونم چرا کرمم فعال شده...
سوسک پلاستیکی داخل جیبم رو درآوردم انداختم تو شلوارش
تایجو:کثافتتتتتتت این چیییییی بودددد انداختی تویییییی شلوارمممممم عوا اوضاع خیته بهتره برم...
یوکی:بعدا میبینمتتتتتتتتت شرت صورتیییییییییییییی
تایجو:میکشمتتتتتتتتتت
و پا به فرار گذاشتم
جررررررررررررررر واییییییییییی دلمممممممم
*شب به زمان جلسه
تاکمیچی:منو چیفویو میخواییم با بلک دراگون بجنگیم
دراکن:ولی اینجوری به میتسویا توهین کردین
چیفویو:اما..
دراکن:ما با بلک دراگن نمینمیجنگیم تمام..
*بعد از جلسه جلوی در خونه تاکمیچی
یوکی:تاکمیچی منم کمکت میکنم
تاکمیچی:واقعا؟
یوکی:معلومه ولی چرا هر دفعه مود عوض میکنی؟
تاکمیچی تمام ماجرا رو گفت
یوکی:پس تو آینده به دست کیساکی کشته میشم...
تاکمیچی:متاسفم...
یوکی:نه مشکلی نیست .....
*پرش زمانی به موقع دعوا داخل کلیسا
یوکی:کیساکی و هانما شما برید چیفویو تو به همراه تاکمیچی برید داخل منم الان میام...
چیفویو و تاکمیچی رفتن داخل و هانما و کیساکی به یوکی حمله کردن
یوکی:پس حدسم درست بود ای خیانت کارا
یوکی وقتی کار هانما و کیساکی رو تموم کرد رفت تا با تایجو بجنگه
تایجو:تو همون....
یوکی: تاکمیچی و چیفویو از هاکای محافظت کنید من حسابشو میرسم
سیلام بر تو ای شرت صورتیییییییییییییی
تایجو:میکشمت...
هاکای و تاکمیچی و چیفویو:شرت صورتی.؟
تایجو و یوکی تا سر حد مرگ مبارزه کردن تا وقتی که یوزوها به تایجو چاقو زد
یوکی:چیکار میکنی یوزوها
یوزوها:باید از اولش همین کارو میکردم
تایجو خواست به یوزوها آسیب بزنه ولی یوکی یه لگد قدرتمند زد تو دل تایجو
یوکی:خوب گوش کن
من به هر قیمتی که شده از هاکای و یوزوها محافظت میکنم توهم حق نداری بهشون آسیب بزنی تو اگر برادر بودی که اینجوری رفتار نمیکردی..
هاکای:یوکی...
میتسویا اومد و پشت سرش مایکی یس وقت خوبیه
یوکی:میتسویا یوزوها رو ببر خونه
میتسویا:باش
یوکی :مایکی خودت کارشو تموم کن
مایکی:باشه
و بقیشم مثل انیمه پیش رفت....
پارت بعد قراره دوتا مرغ عشق بهم برسن....
💕😂👍
۲.۵k
۰۱ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.