سلاااام اومدم واسه پارت بعدی

سلاااام اومدم واسه پارت بعدی 😉
همایت کنید 😘❤
______________________
تازه بهوش اومده بودی و گیج بودی●~●

شما : اینجا کجاست؟ چقدر گردنم درد میکنه 🙁
چویا : تو الان تو خونه منی .
شما : .‌‌..
چویا : فکر کردنم مردی ، خوبه که زنده ای چون از این به بعد تو غذای منی .
شما : چی ●_●

از روی تخت بلند شدی و دویدی سمت پرده تا بکشیش کنار ( خون آشام ها با نوری خورشید از بین میرن ) 🤨

چویا : فکر کنم نفهمیدی! گفتم تو دیگه برای منی ...

تو رو کشید سمت خودش و گفت :
چویا : نور خورشید عمارت من تلسم شده نمی تونی منو باهاش از بین ببری👿

چویا دوباره گازت گرفت و شروع کرد به خوردن خونت 🙃🙂

شما : آخ‌خ‌خ...!
چویا : خفه!!!

______________
امید وارم خوشتون اومده باشه 😘❤

راستش من دارم یه سناریو از بانگو ( یدفه بگین دازای و چویا 😀) مینویس که درحدی هست که خوشتون بیاد بزارمش 😊❓❔❓❔
دیدگاه ها (۳)

یاه‌یاه 😀این دوتا رو نگا 💞این بهترین قسمت مانگاست 😁😅

جوجه اردک های بانگو

چون نرفتیم خونه مادربزرگم خون آشام چویا رو گذاشتم .......شما...

سناریو بانگویی دازای 🍁کپی ممنوع ♥️ گزارش نه لطفا( منحرف نبا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط