سناریو

#سناریو



موضوع= وقتی باهات قهرم بودن و یه شب میان تو اتاقت میبینن از ناراحتی اینقدر گریه کردی که تب کردی(برادر بزرگتن)




نامجون= ای وای تو با خودت چیکار کردی بلند شو ببینمت
+داداش(صدای گرفته و ناراحت)
نامجون=قربونت برم من چرا اینطوری گریه کردی
+چون تو از دستم ناراحت بودی(دوباره گریش میگیره)
نامجون= هشش آروم باش قربونت برم دوباره حالت بد میشه ها(بغلش می‌کنه)
+یعنی دیگه باهام قهر نیستید؟
نامجون=نه عزیزم الانم دیگه گریه نکن من طاقت دیدن حال بدن رو ندارم





جین= هی هی ات تو خوبی داداشی؟
+نه(وقتی جین رو میبینه هق هقش میگیره)
جین=من چرا وقتی میدونستم تو قراره اینطوری خودت رو نابود کنی باهات قهرم کردم ببخشید عزیز دلم داداشی رو نگاه کن
+با چشمای اشکی و شرمنده نگاش می‌کنه) من خیلی معذرت می‌خوام داداش
جین=کافیه دیگه عزیزم بهش فکر نکن (بغلش می‌کنه و موهاشو نوازش می‌کنه)





یونگی= (اومده بود از اتاقت وسیله برداره که چشمش میوفته به تو که خوابیدی و عرق کردی و حالت اصلا خوب نیست آروم میاد کنارت دستشو می‌زاره رو پیشونیت وقتی میبینه به شدت تب داری میزتسه و اروم تکونت میده تا بیدار بشی)
+چی شده (گیج و صدای گرفته)
یونگی= ات تو چت شده چرا داری میسوزی
+چیزی نیست
یونگی=تو چشمام نگاه کن اوه اوه چشمات شده کاسه ی خون نکنه به خاطر گریه تب کردی آخه برای چی اینطوری گریه کردی داداشی
+چون من احمق ترو ناراحت کردم (شروع می‌کنه به گریه کردن)
یونگی=ای وای چرا اینطوری می‌کنی فدات بشم جون دلم هشش گریه نکن دیگه (محکم بغلش می‌کنه)
+اما من عصبیتون کردم
یونگی=دیگه اون موضوع رو فراموش کنم عزیزم





جیهوپ= سانشاین کوچولوی من چرا ناراحته ؟
+چون دل داداشش و شکوفنده(ناراحت)
جیهوپ= کی گفته تا من از تو شکسته
+یعنی نشکسته
جیهوپ=معلومه که نه فقط من اون لحظه از دستت عصبی شدم که بعداً که فکر کردم دیدم تموم حق داری منم مقصر بودم
+نه من اصلا نباید اون کارو میکردم لطفاً منو ببخش(میپره بغلش)
جیهوپ= مگه میشه من فرشته ی خوشگلم
رو نبخشم معلومه که می‌بخشم







جیمین= الهی فدات شم چیکار کردی با خودت قربونت برم من
+داداش چیکار کنم منو ببخشی (چشمای قرمز و حال بد اومد بلند سه که محکم افتاد زمین)
جیمین=هی هی چیکار می‌کنی عزیزم بلند شو بشین اینجا بیا این ابو بخور
+ممنونم(با دستای لرزون ابو میخوره)
جیمین=چرا اینطوری کردی با خودت(میشینه رو تخت و اروم بغلش می‌کنه




تهیونگ= پرنسس چی شده چرا داری گریه می‌کنی وایسا ببینم تو تو تب داری؟
+داداش(هوشیاریش یه لحظه کم میشه و میوفته تو بغل تهیونگ)
تهیونگ=ای وای چیشد یهو ات ات بلند شو
+من م...معذرت می‌خوام یه لحظه حالم بد شد(سریع بلند میشه)
تهیونگ= توچرا حالت بده داداشی
+من واقعا نفهمیدم چرا اون کارو کردم و ناراحتتون کردم خیلی عذر میخوام میشه منو ببخشین قول میدم دیگه تکرار نشه(بغض)
تهیونگ= معلومه که میبخشم ولی لطفا هر چی شد بیا پیش خودم دیگه اینطوری گریه نکن(محکم بغلش می‌کنه)
+چشم





جونگکوک= دختر کوچولو ی من چرا اینطوری داره گریه می‌کنه
+چون من شمارو خیلی ناراحت کردم
جونگکوک=کی گفته تو منو ناراحت کردی تو هیچ وقت منو ناراحت نمیکنی عصبی می‌کنی ها اما ناراحت نه پس دیگه اینطوری گریه نکن بیا بغلم ببینم (دستاشو باز می‌کنه به طرفش)
+چشم داداشی(محکم بغلش می‌کنه و سرشو تو سینش جا می‌کنه)



🎀دوست دارین این موضوع فیک جدید باشه ؟ اگه اره بگین مال کدوم یکی از اعضا رو بنویسم🎀
دیدگاه ها (۵۸)

تب؟ویو هانول:داداشم خیلی روی دیر اومدن حساسه بهم گفته بود اص...

تب؟(بچها هانول سیزده سالشه)ویو جیهوپ:من چیکار کردم اون به خا...

بیاین یکم بحرفیم هر چی می‌خواین بگین سوال می‌پرسیم بپرسیم نظ...

مگه من چی خواستم ؟-خوب قشنگم بریم خونه یا دوست داری جای دیگه...

#سناریو موضوع= وقتی با گریه شدید و بغض میری پیششون و میگی اج...

سناریووقتی یهو میری پیشش و محکم بغلش میکنی و گریه میکنی ❤️‍🩹...

سناریوی گریه آور فول(وقتی سالهاست فرار کردی و تو کانادا پیدا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط