«نشستم روبروش..تو کافه ی همیشگی
«نشستم روبروش..تو کافه ی همیشگی
ساکت،بی هیچ حرفی،قهوه میخورد
موهاشو زد پشت گوشش و شالش و مرتب کرد
سیگارشو روشن کرد،نگاهم کرد
نگاه آروم و غمگین همیشگیش..
تا خواستم چیزی بگم،گفت«هیچی نگو»
فقط ببین باهام چکار کردی!؟
کو اون دختر خوشحال؟!
چیکار کردی با خنده هام؟!
چه بلایی سراون دختره خل و چلی که دوسش داشتی آوردی؟!
باهام چیکارکردی؟! ...
میگفتی دوسم داری؟
پس چرا عذابم میدی؟
میگفتی میخوای خوشحال ترین دختر دنیا شم؟!
پس چرا خودت منو میشکنی؟!
چرا هی ولم میکنی؟انقدر راحت میگی تموم شد؟
برات بی ارزشم؟دوسم نداری؟
-من دوست دارم !
+ولی رفتارت چیزه دیگه میگه!
سیگارشتموم شده،دستمومیگیره و میگه
منو ببخش،قول دادم تا آخر راه کنارت باشم،ولی انقدر منو شکستی... که دیگه نمیتونم... دیگه چیزی ارم نمونده.. نه قلبی ، نه احساسی ، نه دیگه میتونم به آینده با تو بودن اعتماد کنم...
منو ببخش ولی دیگه نمیتونم.
به خودم که اومدم دیدم رفته
فقط من موندم و هزار تا حرف... هزار تا قول عمل نکرده
کلی موزیک،خیابون ، خاطره...
ساکت،بی هیچ حرفی،قهوه میخورد
موهاشو زد پشت گوشش و شالش و مرتب کرد
سیگارشو روشن کرد،نگاهم کرد
نگاه آروم و غمگین همیشگیش..
تا خواستم چیزی بگم،گفت«هیچی نگو»
فقط ببین باهام چکار کردی!؟
کو اون دختر خوشحال؟!
چیکار کردی با خنده هام؟!
چه بلایی سراون دختره خل و چلی که دوسش داشتی آوردی؟!
باهام چیکارکردی؟! ...
میگفتی دوسم داری؟
پس چرا عذابم میدی؟
میگفتی میخوای خوشحال ترین دختر دنیا شم؟!
پس چرا خودت منو میشکنی؟!
چرا هی ولم میکنی؟انقدر راحت میگی تموم شد؟
برات بی ارزشم؟دوسم نداری؟
-من دوست دارم !
+ولی رفتارت چیزه دیگه میگه!
سیگارشتموم شده،دستمومیگیره و میگه
منو ببخش،قول دادم تا آخر راه کنارت باشم،ولی انقدر منو شکستی... که دیگه نمیتونم... دیگه چیزی ارم نمونده.. نه قلبی ، نه احساسی ، نه دیگه میتونم به آینده با تو بودن اعتماد کنم...
منو ببخش ولی دیگه نمیتونم.
به خودم که اومدم دیدم رفته
فقط من موندم و هزار تا حرف... هزار تا قول عمل نکرده
کلی موزیک،خیابون ، خاطره...
۲.۳k
۰۳ آذر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.