ماهِ قشنگ ِمَن🌙♥
#ماهِقشنگِمَن🌙♥
دستش رو قلبم بود...
هر وقت میفهمید حالم خوش نیست ؛ همین کار رو میکرد...
میگفت : " من از زبونت که نمیتونم حرف بکشم ولی قلبت با من حرف میزنه...
راست میگفت ؛ با قلبم خیلی رفیق بود...
موهاش رو از جلوی صورتش کنار زدم و گفتم : " به حرفاش گوش کردی؟!چی میگه؟!"
خندید و گفت : " خصوصیه..."
سرش رو گذاشت رو قلبم و شروع کرد آروم حرف زدن ؛ نمیدونستم چی داره میگه ولی انگار داشتن با هم درد و دل میکردن...
دوربین سلفی گوشی رو روشن کردم و گرفتم بالای سرش ؛ میخواستم ببینم داره چیکار میکنه!
داشت پوست لبش رو میکَند ؛ سرش رو از روی سینهم بلند کردم و گفتم : " لبهات رو ببین ، خون اومد ؛ باز داری ناراحتیت رو سر شرابهای من خالی میکنی؟! "
صورتش رو آورد جلو و گفت:" هان چیه؟! شراب خونی دوست نداری؟!"
یه پیک ؛ دو پیک ؛ ده پیک...
حالم که جا اومد تو بغلم دراز کشید ؛ بهش گفتم : " قلبم چیزی بهت نگفت؟!"
یه لبخند زد و گفت : " قلبت میگه خستهای ؛ میخوای بریم سفر؟!"
گفتم:"سفر نه،دلم بیخبری میخواد از همه چی ، از همه کس ؛ بریم یه جای دور؛ یه جا که خودم باشم و خودت ؛ یه جهان دو نفره ؛ خستهام از شلوغی(:
رفت تو فکر...
شروع کرد پوست لبش رو کندن!
دستش رو گرفتم و گفتم : " با توام، بریم یه جای دور؟!
#تیآم
#خطابِبهنبآتِروزِگارِتَلخَم💙🥲
#مِرسیکِکُپینمیکنیگُلِمَن
سیُمدیِهِزارُچهآرصَد
بِمآنَدیآدِگآر🌱
پ.ن:
قَدِ خونهی سالمَندان دِلَم تنگه:)✨
#Aliyasini
دستش رو قلبم بود...
هر وقت میفهمید حالم خوش نیست ؛ همین کار رو میکرد...
میگفت : " من از زبونت که نمیتونم حرف بکشم ولی قلبت با من حرف میزنه...
راست میگفت ؛ با قلبم خیلی رفیق بود...
موهاش رو از جلوی صورتش کنار زدم و گفتم : " به حرفاش گوش کردی؟!چی میگه؟!"
خندید و گفت : " خصوصیه..."
سرش رو گذاشت رو قلبم و شروع کرد آروم حرف زدن ؛ نمیدونستم چی داره میگه ولی انگار داشتن با هم درد و دل میکردن...
دوربین سلفی گوشی رو روشن کردم و گرفتم بالای سرش ؛ میخواستم ببینم داره چیکار میکنه!
داشت پوست لبش رو میکَند ؛ سرش رو از روی سینهم بلند کردم و گفتم : " لبهات رو ببین ، خون اومد ؛ باز داری ناراحتیت رو سر شرابهای من خالی میکنی؟! "
صورتش رو آورد جلو و گفت:" هان چیه؟! شراب خونی دوست نداری؟!"
یه پیک ؛ دو پیک ؛ ده پیک...
حالم که جا اومد تو بغلم دراز کشید ؛ بهش گفتم : " قلبم چیزی بهت نگفت؟!"
یه لبخند زد و گفت : " قلبت میگه خستهای ؛ میخوای بریم سفر؟!"
گفتم:"سفر نه،دلم بیخبری میخواد از همه چی ، از همه کس ؛ بریم یه جای دور؛ یه جا که خودم باشم و خودت ؛ یه جهان دو نفره ؛ خستهام از شلوغی(:
رفت تو فکر...
شروع کرد پوست لبش رو کندن!
دستش رو گرفتم و گفتم : " با توام، بریم یه جای دور؟!
#تیآم
#خطابِبهنبآتِروزِگارِتَلخَم💙🥲
#مِرسیکِکُپینمیکنیگُلِمَن
سیُمدیِهِزارُچهآرصَد
بِمآنَدیآدِگآر🌱
پ.ن:
قَدِ خونهی سالمَندان دِلَم تنگه:)✨
#Aliyasini
۹۸.۲k
۳۰ دی ۱۴۰۰