My daddy Ⓟ³⁷
My daddy Ⓟ³⁷
یونا:جونم عشقم
جیمین:خفشو ببین تو به چه جرعتی رفتی به اون نه نه ای هر. زت گفتی بره به ات پول بده که از کارش بره فک میکنی اونم مثل تو خرابه زنیکه خراب(عربده)
یونا:م... من م..مامانم نرفته به ات پول بده به خدا قسم
جیمین:ببند دهنتو پس ات چی میگه (باداد)
یونا:جیمین ببین اون یه خونه خراب کنه به تمام معناست میخواد زندگی کنم تو رو باور کن عشقم
جیمین:ببند دهنتو خونه خراب کن تویی زندگی خراب کن تویی که من با تو خراب ازدواج کردم نمی تونم با عشقم ات ازدواج کنم ازت متنفرم متنفرممممممم برو بمیرررر امید وارم بچه های تو شکمت با اسید نابود بشننن هرزه(میزنه در گوشش)(عربده)
+:پسرم جیمین صدات تا پایین میاد یونا چرا لبش خونیه
یونا حالت خوبه
جیمین:مامان این هر.زه رو ول کن این لیاقتش بیشتر از این سرش بیاد خراب تا نره به ات رشوه پول بده بهش بگه خونه خراب کن
+:جیمین اینطوری نگو
یونا پاشو بریم پایین لبتو پانسمان کنم داره خون میاد به دکترم بگم بیاد بچه هارو معاینه کنه افرین دخترم پاشو
جیمین:مامان ولش کن برو بیرون
+:اما..
جیمین:مامان گفتم برو بیرون نزار خودم پرتت کنم بیرون (عربده)
+:باشه
میره بیرون جیمین کمربندشو درمیاره
جیمین:خب میخوام بهت نشون بدم وقتی به ات میگه خونه خراب کن یعنی چی
یونا:ج.. ج.. یمین لطفا به بچه هامون رحم کن لطفا
جیمین:باید قبل از اینکه به نه نه ات یکی به ات پول بده به ات بگی خونه خراب کن فک میکردی (شروع میکنه به کتک زدن)
یونا:جیغغغغغغغغ (باگریه)
جیمین لطفااااااااااا(باداد گریه)
جیمین التماست میکنمممم نههههههههه(بادادگریه)
مامان یونا میرسه خونه
√:چه خبر شده
+:تو حیا نمی کنی زن رفتی به اون دختر پول دادی الان دخترت داره کتک میخوره یه زره شعور داشته باش
√:جیمین از کجا فهمیده (میخواد بره بالا)
+:خانم لی بهتر نری بالا اگه جونتو دوست داری چون من جیمین بهتر از هر کسی میشناسم وقتی عصبانی میشه خون جلو چشماشو میگیره نمی تونی کارا بکنی
√:مگه اون کیه که بخواد دختر منو بزنه
(جیمین همینطور داشت یونا رو مثل سگ کتک میزد گایز در اتاق هم قفل بود)
میره بالا
تق تق تق
√:جیمین درو باز کن حق نداری دخترمو کتک بزنی جیمین (باداد)
یونا:جیغغغغغغغغ جیمین گوه خوردم نزن نننننن(اسکل خب بتمرگ سر جات کتک نخوری🗿 )
مامانننننن کمککک
نههههههههه جیمین
√:جیمین درو باز کن گفتم هی باز کن
بابا جیمین بابای یونا میان
-:چیشده
√:جیمین داره یونا رو کتک میزنه هر چقدر میگم درو باز کن انگار نه انگار
=:جیمین درو باز کن (با داد و داره جیمین همینطور یونا رو میزنه )
-:جیمین باز کن درو جیمین گفتم درو باز کن برو به مینسوک بگو بیاد درو بشکونه(میره در میشکونه یونا هم صورتش پر خونه )
√:جیغغغغغ دخترممممممم😭😳
-:جیمین این چه بلایی سر یونا اوردی
جیمین:ههههه😂😂😂 باید مراقب ح ف زدنو کاراش باشه هههه😂😂😂
=:چرا انقد چشات قرمز شده
جیمین:هههههههه😂😂 به تو چه ها به تو چه
-:پسرم درست حرف بزن
اجوما اجوما دکتر خبر کن بیاد
جیمین منو تو هم میریم باهم راجب این کارت حرف بزنیم (دکتر میاد با معاینه کردن یونا جیمین باباشم میرن حرف بزنن)
-:چرا کتکش زدی
جیمین:چون به مامانش گفت بره به ات رشوه بده که از کاراش بره از من فاصله بگیر بعد ابروشم برد تو در همسایش
-:چی😳داری راست میگی یونا همچین کاری کرده
جیمین:هممم بعد میگه ات خونه خراب کنه بابا تو فک کن بابابزرگ بیاد باهات این کارو کنه ناراحت نمیشی؟
-:چرا میشم
جیمین:خب باید به اونم حق بدی اونم ادمه احساسات داره اما من اجازه نمیدم خانوادم احساسات یه نفرو نابود کنه مثل خودم که احساساتمو نادیده گرفتن
-:جیمین ما احساساتو تو رو نادیده نگرفتیم
جیمین:پس شب عروسی چی اوففف اصلا ولش کن من میرم فعلا بابا فردا میبینمت
-:یه لحظه
جیمین:ها
-:تو ات رو دوست داری
جیمین:اره عاشقشم
-:بهش گفتی
جیمین:گفته باشم یا نگفته باشم چه فرقی به حال تو میکنه فعلا
ویو ات
تو حال نشسته بودم با گوشیم ور میرفتم که در خونه زده شد گفتم شاید مامان یونا باشه اجر رفتم درو باز کردم
ات:مگه من به تو نگفتم نیا اینجا ها عه.....
شرط ندارع:>
یونا:جونم عشقم
جیمین:خفشو ببین تو به چه جرعتی رفتی به اون نه نه ای هر. زت گفتی بره به ات پول بده که از کارش بره فک میکنی اونم مثل تو خرابه زنیکه خراب(عربده)
یونا:م... من م..مامانم نرفته به ات پول بده به خدا قسم
جیمین:ببند دهنتو پس ات چی میگه (باداد)
یونا:جیمین ببین اون یه خونه خراب کنه به تمام معناست میخواد زندگی کنم تو رو باور کن عشقم
جیمین:ببند دهنتو خونه خراب کن تویی زندگی خراب کن تویی که من با تو خراب ازدواج کردم نمی تونم با عشقم ات ازدواج کنم ازت متنفرم متنفرممممممم برو بمیرررر امید وارم بچه های تو شکمت با اسید نابود بشننن هرزه(میزنه در گوشش)(عربده)
+:پسرم جیمین صدات تا پایین میاد یونا چرا لبش خونیه
یونا حالت خوبه
جیمین:مامان این هر.زه رو ول کن این لیاقتش بیشتر از این سرش بیاد خراب تا نره به ات رشوه پول بده بهش بگه خونه خراب کن
+:جیمین اینطوری نگو
یونا پاشو بریم پایین لبتو پانسمان کنم داره خون میاد به دکترم بگم بیاد بچه هارو معاینه کنه افرین دخترم پاشو
جیمین:مامان ولش کن برو بیرون
+:اما..
جیمین:مامان گفتم برو بیرون نزار خودم پرتت کنم بیرون (عربده)
+:باشه
میره بیرون جیمین کمربندشو درمیاره
جیمین:خب میخوام بهت نشون بدم وقتی به ات میگه خونه خراب کن یعنی چی
یونا:ج.. ج.. یمین لطفا به بچه هامون رحم کن لطفا
جیمین:باید قبل از اینکه به نه نه ات یکی به ات پول بده به ات بگی خونه خراب کن فک میکردی (شروع میکنه به کتک زدن)
یونا:جیغغغغغغغغ (باگریه)
جیمین لطفااااااااااا(باداد گریه)
جیمین التماست میکنمممم نههههههههه(بادادگریه)
مامان یونا میرسه خونه
√:چه خبر شده
+:تو حیا نمی کنی زن رفتی به اون دختر پول دادی الان دخترت داره کتک میخوره یه زره شعور داشته باش
√:جیمین از کجا فهمیده (میخواد بره بالا)
+:خانم لی بهتر نری بالا اگه جونتو دوست داری چون من جیمین بهتر از هر کسی میشناسم وقتی عصبانی میشه خون جلو چشماشو میگیره نمی تونی کارا بکنی
√:مگه اون کیه که بخواد دختر منو بزنه
(جیمین همینطور داشت یونا رو مثل سگ کتک میزد گایز در اتاق هم قفل بود)
میره بالا
تق تق تق
√:جیمین درو باز کن حق نداری دخترمو کتک بزنی جیمین (باداد)
یونا:جیغغغغغغغغ جیمین گوه خوردم نزن نننننن(اسکل خب بتمرگ سر جات کتک نخوری🗿 )
مامانننننن کمککک
نههههههههه جیمین
√:جیمین درو باز کن گفتم هی باز کن
بابا جیمین بابای یونا میان
-:چیشده
√:جیمین داره یونا رو کتک میزنه هر چقدر میگم درو باز کن انگار نه انگار
=:جیمین درو باز کن (با داد و داره جیمین همینطور یونا رو میزنه )
-:جیمین باز کن درو جیمین گفتم درو باز کن برو به مینسوک بگو بیاد درو بشکونه(میره در میشکونه یونا هم صورتش پر خونه )
√:جیغغغغغ دخترممممممم😭😳
-:جیمین این چه بلایی سر یونا اوردی
جیمین:ههههه😂😂😂 باید مراقب ح ف زدنو کاراش باشه هههه😂😂😂
=:چرا انقد چشات قرمز شده
جیمین:هههههههه😂😂 به تو چه ها به تو چه
-:پسرم درست حرف بزن
اجوما اجوما دکتر خبر کن بیاد
جیمین منو تو هم میریم باهم راجب این کارت حرف بزنیم (دکتر میاد با معاینه کردن یونا جیمین باباشم میرن حرف بزنن)
-:چرا کتکش زدی
جیمین:چون به مامانش گفت بره به ات رشوه بده که از کاراش بره از من فاصله بگیر بعد ابروشم برد تو در همسایش
-:چی😳داری راست میگی یونا همچین کاری کرده
جیمین:هممم بعد میگه ات خونه خراب کنه بابا تو فک کن بابابزرگ بیاد باهات این کارو کنه ناراحت نمیشی؟
-:چرا میشم
جیمین:خب باید به اونم حق بدی اونم ادمه احساسات داره اما من اجازه نمیدم خانوادم احساسات یه نفرو نابود کنه مثل خودم که احساساتمو نادیده گرفتن
-:جیمین ما احساساتو تو رو نادیده نگرفتیم
جیمین:پس شب عروسی چی اوففف اصلا ولش کن من میرم فعلا بابا فردا میبینمت
-:یه لحظه
جیمین:ها
-:تو ات رو دوست داری
جیمین:اره عاشقشم
-:بهش گفتی
جیمین:گفته باشم یا نگفته باشم چه فرقی به حال تو میکنه فعلا
ویو ات
تو حال نشسته بودم با گوشیم ور میرفتم که در خونه زده شد گفتم شاید مامان یونا باشه اجر رفتم درو باز کردم
ات:مگه من به تو نگفتم نیا اینجا ها عه.....
شرط ندارع:>
۲۶.۴k
۰۹ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.