ماه و خورشید
پارت ۳۲
کوک : پسم بده بهش
ته : چی میگی باز به کی پست بدم
کوک: جونگ سوک
ته : چرا باید پست بدم ؟
کوک : چه اون چه تو هم منو میزنین هم سردم داد میزنین چه فرقی داره پیش تو باشم یا اون
ته : شروع نکن
کوک : خودم فردا میرم
ته : برو اگه میخوای همین الان برو
کوک : ای کاش هیچ وقت باهات آشنا نمیشدم هیچ وقت نمی دیدمت و عاشقت نمیشدم
ته : من نگفتم که کجا تو فقط میتونی پیش من باشی اوکی
کوک : هروقت عاشق کسی شدی بهش توجه کن
ته : نمیخواد برای من حرف انگیزشی بزنی فقط بهم گوش کن تو هیچ وقت قرار نیست از دیدن من پشیمون بشی
کوک : پس چرا الکی منو زدی
ته : چون اعصابم بهم ریخته بود الانم بگیر بخواب تا منم لباسمو عوض کنمو بیام اوکی
پشت بهش خوابیدم حتی وقتی اومد کنارمم بهش رو ندادم و همونطور خوابیدم
ته : بچرخ
کوک : نمیخوام
ته : بچرخ کوک
چرخیدم به سمتش که متوجه ی بالاتنه ی لختش شدم چشمامو بستم
بغلم کرد که باعث شد سرم رو سینش قرار بگیره
کوک : ولم کن تهیونگ
ته : نمیخوام
تو همون حالت خوابم برد
صبح روز بعد
ویوی ته
وقتی چشمامو باز کردم با قیافه ی نارا و کوک مواجه شدم
ته : یا جد سادات چتونه " خواب آلود "
نارا : ما میخوایم بریم بیرون و چون تو صاحب کوکی اومدیم ازت اجازه بگیریم
ته : برید فقط مواظب باشین
بلند شدمو رفتم دست شویی دستو صورتمو شستم و مسواک زدم و اومدم بیرون
ته : جناب جئون شما اینطوری نمیرید بیرون
کوک : مگه لباسم چشه
ته : هودی بپوش
نارا : سخت نگیر برادر من
کوک : من لباسام خونه ی خودمه
ته : یکی از هودیای منو بپوش
نارا : اون آبیه رو بپوش
نارا رفت بیرون کوک لباسشو عوض کرد منم یه تیشرت کساد پوشیدمو رفتم پایین که هنوز داشتن کفش میپوشیدن
نارا : قشنگ دوتای تو تو این هودی جا میشه
کوک : اهوم خب بریم
ته : کجا میخواین برین
نارا : برای تولدت من که امشبه بار رزرو کنیم
ته : خب خودت برو
نارا : اصلا توهم بیا
ته : چرا دیگه من
نارا : ماما........
ته : الان میام
رفتم موهامو شونه کردم و برگشتم پایین
نارا : کفشاتو بپوش ما بیرونیم
کفشامو پوشیدمو رفتم بیرون
نارا : خب حدس بزن با چه ماشینی میریم
ته : صددرصد پورشه ی من
نارا : پیش به سوی پورشهههههههههههههههههه
سوار شدیم و حرکت کردیم نارا و کوک عقب نشستن و کوک همون اول خوابش برد
ته : از ساعت چند بیدارش کردی
نارا : شیش
ته : آخه احمق معلومه الان خوابش میگیره
اول رفتیم پاساژ تا نارا برا خودش لوازم آرایشی و لباس بگیره منم رفتم برای کوک لباس گرفتم تا مجبور نشه بره خونه ی خودش
کوک : من خوابم میاد بریم
نارا : کلا ۴ ساعته اینجاییم
ته : کمرم خشک شد انقدر دنبال تو اینور و اونور اومدم
نارا : برا من کادو گرفتین
کوک : آره
ته : من که کادومو قبلاً بهت دادم
نارا :......
🌑🌕
کوک : پسم بده بهش
ته : چی میگی باز به کی پست بدم
کوک: جونگ سوک
ته : چرا باید پست بدم ؟
کوک : چه اون چه تو هم منو میزنین هم سردم داد میزنین چه فرقی داره پیش تو باشم یا اون
ته : شروع نکن
کوک : خودم فردا میرم
ته : برو اگه میخوای همین الان برو
کوک : ای کاش هیچ وقت باهات آشنا نمیشدم هیچ وقت نمی دیدمت و عاشقت نمیشدم
ته : من نگفتم که کجا تو فقط میتونی پیش من باشی اوکی
کوک : هروقت عاشق کسی شدی بهش توجه کن
ته : نمیخواد برای من حرف انگیزشی بزنی فقط بهم گوش کن تو هیچ وقت قرار نیست از دیدن من پشیمون بشی
کوک : پس چرا الکی منو زدی
ته : چون اعصابم بهم ریخته بود الانم بگیر بخواب تا منم لباسمو عوض کنمو بیام اوکی
پشت بهش خوابیدم حتی وقتی اومد کنارمم بهش رو ندادم و همونطور خوابیدم
ته : بچرخ
کوک : نمیخوام
ته : بچرخ کوک
چرخیدم به سمتش که متوجه ی بالاتنه ی لختش شدم چشمامو بستم
بغلم کرد که باعث شد سرم رو سینش قرار بگیره
کوک : ولم کن تهیونگ
ته : نمیخوام
تو همون حالت خوابم برد
صبح روز بعد
ویوی ته
وقتی چشمامو باز کردم با قیافه ی نارا و کوک مواجه شدم
ته : یا جد سادات چتونه " خواب آلود "
نارا : ما میخوایم بریم بیرون و چون تو صاحب کوکی اومدیم ازت اجازه بگیریم
ته : برید فقط مواظب باشین
بلند شدمو رفتم دست شویی دستو صورتمو شستم و مسواک زدم و اومدم بیرون
ته : جناب جئون شما اینطوری نمیرید بیرون
کوک : مگه لباسم چشه
ته : هودی بپوش
نارا : سخت نگیر برادر من
کوک : من لباسام خونه ی خودمه
ته : یکی از هودیای منو بپوش
نارا : اون آبیه رو بپوش
نارا رفت بیرون کوک لباسشو عوض کرد منم یه تیشرت کساد پوشیدمو رفتم پایین که هنوز داشتن کفش میپوشیدن
نارا : قشنگ دوتای تو تو این هودی جا میشه
کوک : اهوم خب بریم
ته : کجا میخواین برین
نارا : برای تولدت من که امشبه بار رزرو کنیم
ته : خب خودت برو
نارا : اصلا توهم بیا
ته : چرا دیگه من
نارا : ماما........
ته : الان میام
رفتم موهامو شونه کردم و برگشتم پایین
نارا : کفشاتو بپوش ما بیرونیم
کفشامو پوشیدمو رفتم بیرون
نارا : خب حدس بزن با چه ماشینی میریم
ته : صددرصد پورشه ی من
نارا : پیش به سوی پورشهههههههههههههههههه
سوار شدیم و حرکت کردیم نارا و کوک عقب نشستن و کوک همون اول خوابش برد
ته : از ساعت چند بیدارش کردی
نارا : شیش
ته : آخه احمق معلومه الان خوابش میگیره
اول رفتیم پاساژ تا نارا برا خودش لوازم آرایشی و لباس بگیره منم رفتم برای کوک لباس گرفتم تا مجبور نشه بره خونه ی خودش
کوک : من خوابم میاد بریم
نارا : کلا ۴ ساعته اینجاییم
ته : کمرم خشک شد انقدر دنبال تو اینور و اونور اومدم
نارا : برا من کادو گرفتین
کوک : آره
ته : من که کادومو قبلاً بهت دادم
نارا :......
🌑🌕
۶.۹k
۰۷ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.