پارت 4 ویکوک
پارت 4 ویکوک
همونطور که داشتین به سمت دیسکو میرفتین درباره ی اهنگ جدیدت حرف میزدین و به لطف کوک 2بار خوندیش
داشتین راه میرفتین که یهو یه پسر نسبتا خوشتیپ اما مست خودشو کوبوند بهت ، چند قدم رفت جلو تر و ایستاد. برگشت روب تو وگفت:هی خوشگله میشه شمارتو داشته باشم؟
با ترس گفتی:خ..خ..خفه شو مرتیکه ی اش...
هنوز حرفت تموم نشده بود که کوک میگه:الان تو چه زری زدی مرتیکه ی عوضی ،،هنوز نفهمیدی اون مال منه؟
بعدش یه مشت خوابوند تو صورت پسره اما اونم کم نیوورد پاشد و با کوک درگیر شد
اونقدر واسه ی کوکی میترسیدی که نمیدونستی چی کار کنی پس همونطور که داشتی گریه میکردی گوشیو برداشتی و شماره ی تهیونگ رو گرفتی .........ته بار اول جواب نداد پس زود قطع کردیو به جیمین زنگ زدی جیمین گوشیو برداشت و گفت:
سلام........(وقتی نقطه چین میزارم یعنی داره اسم تورو میگه)خوبی؟
میپری تو حرفت و میگی :جیمین خواهش میکنم کمکم کن کوک با یه پسر درگیر شده دارن همو میکشن //ادرسو بهش دادی و قط کردی
دوباره به ته زنگ زدی اینبار جواب داد برای اونم توضیح دادی وقط کردی وقتی رسیدن جیمین رفت پسره رو عین خری بزنه و ته کوکی رو اورد پیشت وقتی کوک رو خونی مالی تو دست ته دیدی سوفیا(دوست دختر جیمین)رو هل دادی کنار و رفتی نشستی زمینو سر کوک رو گذاشتی رو پات و گفتی:
من فکر میکردم جیمین کله خره توهم که از اون بد تری،،،اخه ببین چه بلایی سر خودت و اون صورت قشنگت اوردی ! حالا اون عوضی یه زری ......
پرید وسط حرفت و گفت :ببین.........نه اون، اگه داداش خودمم باشه همین بلارو سرش میارم
و به کمک دستاش که توی موهات بودن سرت رو کشید پایین و یه بوسه ی نرم ولی خوب روی لبات هدیه کرد
همونطور که داشتین به سمت دیسکو میرفتین درباره ی اهنگ جدیدت حرف میزدین و به لطف کوک 2بار خوندیش
داشتین راه میرفتین که یهو یه پسر نسبتا خوشتیپ اما مست خودشو کوبوند بهت ، چند قدم رفت جلو تر و ایستاد. برگشت روب تو وگفت:هی خوشگله میشه شمارتو داشته باشم؟
با ترس گفتی:خ..خ..خفه شو مرتیکه ی اش...
هنوز حرفت تموم نشده بود که کوک میگه:الان تو چه زری زدی مرتیکه ی عوضی ،،هنوز نفهمیدی اون مال منه؟
بعدش یه مشت خوابوند تو صورت پسره اما اونم کم نیوورد پاشد و با کوک درگیر شد
اونقدر واسه ی کوکی میترسیدی که نمیدونستی چی کار کنی پس همونطور که داشتی گریه میکردی گوشیو برداشتی و شماره ی تهیونگ رو گرفتی .........ته بار اول جواب نداد پس زود قطع کردیو به جیمین زنگ زدی جیمین گوشیو برداشت و گفت:
سلام........(وقتی نقطه چین میزارم یعنی داره اسم تورو میگه)خوبی؟
میپری تو حرفت و میگی :جیمین خواهش میکنم کمکم کن کوک با یه پسر درگیر شده دارن همو میکشن //ادرسو بهش دادی و قط کردی
دوباره به ته زنگ زدی اینبار جواب داد برای اونم توضیح دادی وقط کردی وقتی رسیدن جیمین رفت پسره رو عین خری بزنه و ته کوکی رو اورد پیشت وقتی کوک رو خونی مالی تو دست ته دیدی سوفیا(دوست دختر جیمین)رو هل دادی کنار و رفتی نشستی زمینو سر کوک رو گذاشتی رو پات و گفتی:
من فکر میکردم جیمین کله خره توهم که از اون بد تری،،،اخه ببین چه بلایی سر خودت و اون صورت قشنگت اوردی ! حالا اون عوضی یه زری ......
پرید وسط حرفت و گفت :ببین.........نه اون، اگه داداش خودمم باشه همین بلارو سرش میارم
و به کمک دستاش که توی موهات بودن سرت رو کشید پایین و یه بوسه ی نرم ولی خوب روی لبات هدیه کرد
۱۶.۰k
۲۴ دی ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.