پارت دوم؟
پارت دوم؟
p2:
کیفش رو روی میز گذاشت و کتش رو از تنش در اورد..
پشت میز نشست و دستشو روی پیرهن سفیدش کشید، با صدایی که به سختی شنیده میشد، آروم و بم شروع به صحبت کرد: اوهوم..زیاده روی کردی! روی پاهاش خوش گذشت؟؟..همم؟؟؟؟
متعجب به در و دیوار خیره شدی
ضرب انگشتش آروم روی میز میخورد و این سکوت اتاق رو میشکست؛
همینطور که با چشم هاش که رنگ عصبانیت داشت بهت خیره شده بود آروم ادامه داد: جواب نمیدی خانم خانما؟؟ زیر لفظی بیارم؟
جفت آرنجش رو روی میز گذاشت و چونهش رو به دست هاش تکیه داد: بگو دیگه..دستتو میگرفت..خوب بود؟
با خنده های حرصی ادامه داد: دیدی چطوری گچ رو به تخته فشار میدادم؟؟؟ چند تا گچ تو دستم شکستن! هاهاها. جالب نیست؟؟
به سکوتت خیره شد و آروم از پشت میز بلند شد
با قدم هایی محکم سمتت میومد که باعث میشد بند بند بدنت از ترس بلرزه!
دستت رو باهاش کیفت رو گرفته بودی گرفت و آروم بالا آورد: این...این دستتو گرفته بود.؟ یا اونیکی؟؟ خیلی نگاهتون میکردم! ولی خب چپ و راستم همیشه قاطی میشه.. خودت بگو کدوم بود..نمیتونم وایسم تا دیوونه شم!!
آروم دستتو بیرون کشیدی و جواب دادی: ه..همین دستم بود..استاد؟؟ ج..جریان چیه دقیقا؟؟
بیشتر از قبل بهت نزدیک شد، طوری که دست هاش به طور کامل پشتت قفل میشد
آروم زمزمه کرد: میخوام..با جای دستای خودم...جای لمسش رو پاک کنم!! درخواست زیادیه؟؟
متعجب بهش خیره شدی و آروم لب زدی: ا..استاد کیم؟..
رشته حرفت رو پاره کرد و جواب داد: نه..تو به من خیلی نزدیکی! پس..من برای تو استاد نیستم..میتونی منو یه چیز نزدیک تر صدا کنی..یه چیزی مثل نامجونی؟ یا نامی؟
گوشه لبت رو بوسید و به چشم هات خیره شد: منم...تورو دارلینگ صدا میزنم..نظرته؟ یا..کلمه دیگه ایی دوست داری؟
با چشم هایی که استرس عجیبی رو به نمایش میذاشت ازش فاصله گرفتی: استاد؟ منظورتون چیه دقیقا؟
محکم تر از قبل تورو به آغوش کشید و کنار گوشت زمزمه کرد: دارم به وضوح میگم برای منی! مخالفت داری؟ اینجا حرف، حرفِ استاد کیمئه! نه نه وایسا استاد کیم نه..نامی!!..تو الان یه پسر داری..اونم منم!خب؟ پس مخالفت بی مخالفت!
به کیوتیِ لحظه اییش خندیدی..همراه با خندیدنت ، لبخندی زد که چال های بهشتیش دیده شد
شاید.. قلبت برای اولین بار لرزید..چیزی که تمام این تایم، نامجون حسش میکرد!!
خب خب خب بلوبریز نظرتون ؟؟؟؟
کامنت و لایک؟؟؟
دوستون دارممم
p2:
کیفش رو روی میز گذاشت و کتش رو از تنش در اورد..
پشت میز نشست و دستشو روی پیرهن سفیدش کشید، با صدایی که به سختی شنیده میشد، آروم و بم شروع به صحبت کرد: اوهوم..زیاده روی کردی! روی پاهاش خوش گذشت؟؟..همم؟؟؟؟
متعجب به در و دیوار خیره شدی
ضرب انگشتش آروم روی میز میخورد و این سکوت اتاق رو میشکست؛
همینطور که با چشم هاش که رنگ عصبانیت داشت بهت خیره شده بود آروم ادامه داد: جواب نمیدی خانم خانما؟؟ زیر لفظی بیارم؟
جفت آرنجش رو روی میز گذاشت و چونهش رو به دست هاش تکیه داد: بگو دیگه..دستتو میگرفت..خوب بود؟
با خنده های حرصی ادامه داد: دیدی چطوری گچ رو به تخته فشار میدادم؟؟؟ چند تا گچ تو دستم شکستن! هاهاها. جالب نیست؟؟
به سکوتت خیره شد و آروم از پشت میز بلند شد
با قدم هایی محکم سمتت میومد که باعث میشد بند بند بدنت از ترس بلرزه!
دستت رو باهاش کیفت رو گرفته بودی گرفت و آروم بالا آورد: این...این دستتو گرفته بود.؟ یا اونیکی؟؟ خیلی نگاهتون میکردم! ولی خب چپ و راستم همیشه قاطی میشه.. خودت بگو کدوم بود..نمیتونم وایسم تا دیوونه شم!!
آروم دستتو بیرون کشیدی و جواب دادی: ه..همین دستم بود..استاد؟؟ ج..جریان چیه دقیقا؟؟
بیشتر از قبل بهت نزدیک شد، طوری که دست هاش به طور کامل پشتت قفل میشد
آروم زمزمه کرد: میخوام..با جای دستای خودم...جای لمسش رو پاک کنم!! درخواست زیادیه؟؟
متعجب بهش خیره شدی و آروم لب زدی: ا..استاد کیم؟..
رشته حرفت رو پاره کرد و جواب داد: نه..تو به من خیلی نزدیکی! پس..من برای تو استاد نیستم..میتونی منو یه چیز نزدیک تر صدا کنی..یه چیزی مثل نامجونی؟ یا نامی؟
گوشه لبت رو بوسید و به چشم هات خیره شد: منم...تورو دارلینگ صدا میزنم..نظرته؟ یا..کلمه دیگه ایی دوست داری؟
با چشم هایی که استرس عجیبی رو به نمایش میذاشت ازش فاصله گرفتی: استاد؟ منظورتون چیه دقیقا؟
محکم تر از قبل تورو به آغوش کشید و کنار گوشت زمزمه کرد: دارم به وضوح میگم برای منی! مخالفت داری؟ اینجا حرف، حرفِ استاد کیمئه! نه نه وایسا استاد کیم نه..نامی!!..تو الان یه پسر داری..اونم منم!خب؟ پس مخالفت بی مخالفت!
به کیوتیِ لحظه اییش خندیدی..همراه با خندیدنت ، لبخندی زد که چال های بهشتیش دیده شد
شاید.. قلبت برای اولین بار لرزید..چیزی که تمام این تایم، نامجون حسش میکرد!!
خب خب خب بلوبریز نظرتون ؟؟؟؟
کامنت و لایک؟؟؟
دوستون دارممم
۳۱.۳k
۳۰ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.