تا غصه جا خوش کرد در دل قصه مبهم شد
تا غصه جا خوش کرد در دل قصه مبهم شد
در آتش غم سوخت دنیا و جهنم شد
در زیر و بم های هراس انگیز تنهایی
سر تا به پا لرزید تا ویران تر از بم شد
افسانه ی سیمرغ و قاف از تاب و تب افتاد
وقتی که پشت کوه زیر بار غم خم شد
تصویر رویای بهشت از خاطراتش رفت
یک عمر حسرت سهمش از میراث آدم شد
از چشم هایش قطره قطره شعر تر جوشید
شاعر تمام هستی اش تنهایی و غم شد
#لیلا_عبدی
در آتش غم سوخت دنیا و جهنم شد
در زیر و بم های هراس انگیز تنهایی
سر تا به پا لرزید تا ویران تر از بم شد
افسانه ی سیمرغ و قاف از تاب و تب افتاد
وقتی که پشت کوه زیر بار غم خم شد
تصویر رویای بهشت از خاطراتش رفت
یک عمر حسرت سهمش از میراث آدم شد
از چشم هایش قطره قطره شعر تر جوشید
شاعر تمام هستی اش تنهایی و غم شد
#لیلا_عبدی
۱.۱k
۱۰ خرداد ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.