آرامش قبل طوفان

#آرامش قبل طوفان
p8
ا.ت: کوک جای زخمم خیلی درد میکنه
کوک:جنگی اومدم نامجون جین باهام بیاین
هردوشون :باشه
ویو کوک:وقتی شنیدم حال بده جنگی رفتم تو راه داشتم همینجوری فک میکردم رسیدیم و دیدم سمت عمارت نامجون و جین هم باهم دوییدن
ا.ت: اییبی
کوک:عشقم عشقم
نامجون: بلندش کن ببریمش بیمارستان
کوک: اوکی
ویو کوک: رسیدیم بیمارستان پرستار صدا زدم برانکارد بیارین
پرستار: چی شده؟
کوک :زخمش باز شده ک یهو دیدم ک ا.ت....
دیدگاه ها (۰)

#آرامش قبل طوفان p8ا.ت: کوک جای زخمم خیلی درد میکنه کوک:جنگ...

عیدتون مفالکککک♡

#ارامش قبل طوفان p7داشتم از در میرفتم بیرون که ا.ت:جونگ کوک ...

#آرامش قبل طوفان p6پرستار:ببخشید ولی ایشون نیاز به خون دارن ...

پارت ۸۸ فیک ازدواج مافیایی

پارت ۹۶ فیک ازدواج مافیایی

پارت ۸۶ فیک ازدواج مافیایی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط