ارامش قبل طوفان
#ارامش قبل طوفان
p7
داشتم از در میرفتم بیرون که
ا.ت:جونگ کوک
ویو کوک:نا امید برگشتمو نگاهی بهس انداختم چشماشو باز کرده بود رفتمو دستشو گرفتم
کوک:چشماشو باز کرد
پرستار:کاری نکنین برم دکتر رو صدا کنم
نامجون:خانم ا.ت شما خیلی قوی هستین
ا.ت :ممنونم
۳ روز بعد
کوک:ا.ت از جات بلند نشو گفتم عه
ا.ت:کوکی من خوبم ولم ک دیگه😂
کوک:هنوز خوب نشدی بشین بگم صبحونه بیارن عه
ا.ت:اوکی بابا خرگوش من
کوک:نشستم بقل ا.ت
ا.ت الان بدون اینکه له هم اعتراف کنیم خودمونو لو دادیدم؟ و به هم میگیم عشقم ؟
ا.ت:آره چجوری آخه
کوک:خودمم نمیدونم وروجک چجوری خودتو تو دلم جاکردی آخه
ا.ت:من اینم دیگه
کوک:خب من برم کار دارم زود میام
ا.ت:کجا میخوایم بری؟
کوک:تا پیش،تهیونگ و جیمین
ا.ت:بش
"کوک به جیمین زنگ میزنه و میگه با تهیونگ و جین و نامجون و جیهوپ بیان عمارتش درست فهمیدین اعضا مافیا هستن ولی تضاهر میکنن ک دکتر رئیس و معاون هستن"
کوک:خب بچه ها بریم برا انتقام؟
اعضا:بریم
تهیونگ:کوک فقط،آروم باش،اوکی؟
کوک:بش بریم
همه سوار ماشینشون شونو چندتا ون سیاه که توش،آدم بود دنبالشون رفتن
کوک چندتا داد زد
کوک:مین یونگیییی عوضییییی لشتو بیار بیرون
یونگی:این صدای کوک نیس؟ رفتم بیرون دیدن ی لشکر جلومن اوم جوجه ها هم هستن
یونگی:اووو کوک جوجه هاتم آوردی
تهیونگ:میخوای نشونت بدیم ک جوجه کیه؟
بونگی:اووو ترسیدمممم
کوک:بدون هیچ درگی تیرو گرفتم روبرو یونگی
گفتم مین یونگی وفت انتقامه
کوک:شلیک کردم ک لارا پرید و با پرسش یه تیر نشونه کرد و به طرف من شلیک کرد زود متوجه شدم و جا خالی دادم بقیه هم ا پشتم رفتن کنار
"دوستان مین لارا خواهر یونگی هستش"
یونگی:لاراااا حالت خوبه
کوک:هه به دوومیدانی عشقم ا این ب بعد نزدیک بشی،دیگه ب خواه ت نمیخوره به مخت میخوره که گوشیم زنگ خورد ا.ت بود
الو سلام عشقم جی شده
ا.ت:کوکککککک......
امشب ب افتخار عید پارت های زیادی میزارم چون تا صب بیدارم
p7
داشتم از در میرفتم بیرون که
ا.ت:جونگ کوک
ویو کوک:نا امید برگشتمو نگاهی بهس انداختم چشماشو باز کرده بود رفتمو دستشو گرفتم
کوک:چشماشو باز کرد
پرستار:کاری نکنین برم دکتر رو صدا کنم
نامجون:خانم ا.ت شما خیلی قوی هستین
ا.ت :ممنونم
۳ روز بعد
کوک:ا.ت از جات بلند نشو گفتم عه
ا.ت:کوکی من خوبم ولم ک دیگه😂
کوک:هنوز خوب نشدی بشین بگم صبحونه بیارن عه
ا.ت:اوکی بابا خرگوش من
کوک:نشستم بقل ا.ت
ا.ت الان بدون اینکه له هم اعتراف کنیم خودمونو لو دادیدم؟ و به هم میگیم عشقم ؟
ا.ت:آره چجوری آخه
کوک:خودمم نمیدونم وروجک چجوری خودتو تو دلم جاکردی آخه
ا.ت:من اینم دیگه
کوک:خب من برم کار دارم زود میام
ا.ت:کجا میخوایم بری؟
کوک:تا پیش،تهیونگ و جیمین
ا.ت:بش
"کوک به جیمین زنگ میزنه و میگه با تهیونگ و جین و نامجون و جیهوپ بیان عمارتش درست فهمیدین اعضا مافیا هستن ولی تضاهر میکنن ک دکتر رئیس و معاون هستن"
کوک:خب بچه ها بریم برا انتقام؟
اعضا:بریم
تهیونگ:کوک فقط،آروم باش،اوکی؟
کوک:بش بریم
همه سوار ماشینشون شونو چندتا ون سیاه که توش،آدم بود دنبالشون رفتن
کوک چندتا داد زد
کوک:مین یونگیییی عوضییییی لشتو بیار بیرون
یونگی:این صدای کوک نیس؟ رفتم بیرون دیدن ی لشکر جلومن اوم جوجه ها هم هستن
یونگی:اووو کوک جوجه هاتم آوردی
تهیونگ:میخوای نشونت بدیم ک جوجه کیه؟
بونگی:اووو ترسیدمممم
کوک:بدون هیچ درگی تیرو گرفتم روبرو یونگی
گفتم مین یونگی وفت انتقامه
کوک:شلیک کردم ک لارا پرید و با پرسش یه تیر نشونه کرد و به طرف من شلیک کرد زود متوجه شدم و جا خالی دادم بقیه هم ا پشتم رفتن کنار
"دوستان مین لارا خواهر یونگی هستش"
یونگی:لاراااا حالت خوبه
کوک:هه به دوومیدانی عشقم ا این ب بعد نزدیک بشی،دیگه ب خواه ت نمیخوره به مخت میخوره که گوشیم زنگ خورد ا.ت بود
الو سلام عشقم جی شده
ا.ت:کوکککککک......
امشب ب افتخار عید پارت های زیادی میزارم چون تا صب بیدارم
۳.۵k
۲۹ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.