دستش و کشیدم سمت پاتوق همیشمون ؛ میخاستم یادش بدم چجوری م
دستش و کشیدم سمت پاتوق همیشمون ؛ میخاستم یادش بدم چجوری میشه تمام احساساتت و به یکی حالی کنی !
هوا سرد بود ؛ نفسام بخار میشدن ؛ ولی تو بارون بودن بهتر از زیر سقف وایسادن بود !
نشستم رو همون نیمکت همیشگی ؛ نگاه منتظرش و روی تمام حرکاتم مسلط کرده بود !
صدام و بردم بالاتر و زل زدم به چشمای قشنگ تر از دریاش
مبهوت نگام کرد ؛ آدم خیالی رویاهام و نمیدید ! ولی من حسش میکردم ؛ هنوزم کنارم نشسته بود و میخندید !
+نگا کن ما دوتا رو ! وقتی دوسش داری اینجوری شبیه من زل بزن به چشماش ؛ صدات و بلند کن که خوب بشنوه ؛ بعدم بهش بگو : (( من بیشتر از هر کسی تو دنیا ... ))
بغضم گرفت و چشمام پر از اشک شد ؛ کلاه سوییشرتم و کشیدم جلو تر و بغض ته گلوم وخفه کردم !
نباید نا امید شه ؛ باید بگه ؛ حق نداره بریزه تو خودش ؛ اگه حرفش و نزنه داغون میشه !
+محکم و مصمم بهش میگی : (( من بیشتر از هر کسی تو دنیا دوستت دارم ! اصلا عاشقت شدم ❤ ... ))
مات و مبهوت نگام میکرد ! بهش نهیب زدم !
+برو دیگه ؛ بهش بگو که دوسش داری ؛ سکوت نکن ؛ نزار همه چی ته گلوت بمونه و یه روز خفه ت کنه ! برو دیگه لعنتی ؛ نزار کار از کار بگذره ! ...
راهش و کشید و با قدمای محکم رفت ؛ اطمینان و توی چشماش میدیدم !
تنها موندم ؛ زل زدم به جای خالی اونی که یه روز با تموم وجود عاشقش بودم و الان کنارم نبود !
داشت می رفت نگاش میکردم ! شبیه خودم شده بود ؛ منم یه روزی ؛ روی همین نیمکت ؛ زیر همین درخت سبز که برگاش رو زمین پخش شده ! همینجوری محکم و بلند تو چشمای اونی که دوسش دارم زل زدم و داد زدم عاشقشم ! فقد نمیدونم چیشد که دیگه ندارمش ! شاید دلیلش اینه که هزار بار گفتم دوسش دارم و اون از این همه جار زدن عشق خسته شد !
حالاعم من موندم و همون نیمکت ! همون بارون و همون عشق و زل زدن به عکسایی که لبخندش سهم دیگرانه و تماشای وقت و بی وقتش واسه من !
من که سرنوشت قلبم تنهاییه ؛ کاش بقیه پای عشقشون بمونن ! ... 💔
تورو قسم به جون بارون نرو ! 💔
قسم به اون خاطره هامون نرو ! 💔
به ترک های روی قلبم قسم ! 💔
بدون تو من به گریه میرسم ! 💔
تموم سهمم از تو یک خاطره س ! 💔
غبار تنهایی رو قلبم نشست ! 💔
مث برگم تو دست بی رحم باد ! 💔
اون که رفته دیگه هیچ وقت نمیاد ! 💔
من بعد از تو یه آدم دیگه م ! 💔
حرفام و به آسمون میگم ! 💔
کی میدونه چه روزایی و دیدم ! 💔
#ایهــــــــام 💔
#خاطره_هامون 💔
#کیانا_نوشت 🍃💕✨
بیست و ششم تیر ماه نود و نه (:
۲:۱۰ بامداد
هوا سرد بود ؛ نفسام بخار میشدن ؛ ولی تو بارون بودن بهتر از زیر سقف وایسادن بود !
نشستم رو همون نیمکت همیشگی ؛ نگاه منتظرش و روی تمام حرکاتم مسلط کرده بود !
صدام و بردم بالاتر و زل زدم به چشمای قشنگ تر از دریاش
مبهوت نگام کرد ؛ آدم خیالی رویاهام و نمیدید ! ولی من حسش میکردم ؛ هنوزم کنارم نشسته بود و میخندید !
+نگا کن ما دوتا رو ! وقتی دوسش داری اینجوری شبیه من زل بزن به چشماش ؛ صدات و بلند کن که خوب بشنوه ؛ بعدم بهش بگو : (( من بیشتر از هر کسی تو دنیا ... ))
بغضم گرفت و چشمام پر از اشک شد ؛ کلاه سوییشرتم و کشیدم جلو تر و بغض ته گلوم وخفه کردم !
نباید نا امید شه ؛ باید بگه ؛ حق نداره بریزه تو خودش ؛ اگه حرفش و نزنه داغون میشه !
+محکم و مصمم بهش میگی : (( من بیشتر از هر کسی تو دنیا دوستت دارم ! اصلا عاشقت شدم ❤ ... ))
مات و مبهوت نگام میکرد ! بهش نهیب زدم !
+برو دیگه ؛ بهش بگو که دوسش داری ؛ سکوت نکن ؛ نزار همه چی ته گلوت بمونه و یه روز خفه ت کنه ! برو دیگه لعنتی ؛ نزار کار از کار بگذره ! ...
راهش و کشید و با قدمای محکم رفت ؛ اطمینان و توی چشماش میدیدم !
تنها موندم ؛ زل زدم به جای خالی اونی که یه روز با تموم وجود عاشقش بودم و الان کنارم نبود !
داشت می رفت نگاش میکردم ! شبیه خودم شده بود ؛ منم یه روزی ؛ روی همین نیمکت ؛ زیر همین درخت سبز که برگاش رو زمین پخش شده ! همینجوری محکم و بلند تو چشمای اونی که دوسش دارم زل زدم و داد زدم عاشقشم ! فقد نمیدونم چیشد که دیگه ندارمش ! شاید دلیلش اینه که هزار بار گفتم دوسش دارم و اون از این همه جار زدن عشق خسته شد !
حالاعم من موندم و همون نیمکت ! همون بارون و همون عشق و زل زدن به عکسایی که لبخندش سهم دیگرانه و تماشای وقت و بی وقتش واسه من !
من که سرنوشت قلبم تنهاییه ؛ کاش بقیه پای عشقشون بمونن ! ... 💔
تورو قسم به جون بارون نرو ! 💔
قسم به اون خاطره هامون نرو ! 💔
به ترک های روی قلبم قسم ! 💔
بدون تو من به گریه میرسم ! 💔
تموم سهمم از تو یک خاطره س ! 💔
غبار تنهایی رو قلبم نشست ! 💔
مث برگم تو دست بی رحم باد ! 💔
اون که رفته دیگه هیچ وقت نمیاد ! 💔
من بعد از تو یه آدم دیگه م ! 💔
حرفام و به آسمون میگم ! 💔
کی میدونه چه روزایی و دیدم ! 💔
#ایهــــــــام 💔
#خاطره_هامون 💔
#کیانا_نوشت 🍃💕✨
بیست و ششم تیر ماه نود و نه (:
۲:۱۰ بامداد
۱۰.۰k
۲۵ تیر ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.