اشتباهخوبمن
#اشتباه_خوب_من
#پارت_۷۹
بعد از دل و قلوه دادن به من عماد من رو روی صندلی نشوند و گفت میخوای چیز مهمی رو بهم بگه
_دیارام من واسه تو خونه خریدم یعنی واسه جفتمون که بعد ازدواج اونجا باهم زندگی کنیم
ولی با این تفاوت که خونه رو زدم به نام تو
_چی ؟
چی تو چیکار کردی
چرند نگو
جدی که نمیگی؟
_دیارا گفتم من همه چیم رو به پات میریزم
_نه دیگه این زیادیه
از روی صندلی بلند شدم و با عصبانیت گفتم:
_تو فکر کردی کی هستی فکر کردی با خونه زدن به نام من بچم رو فراموش میکنم؟
فکر کردی اینطوری میکنی خودت رو اروم کنی
تو اینجوری میکنی مادر و پدرت میگن من به خاطر پولت تو رو خواستم
تو اصلا حواست هست من رو تو چه شرایطی قرار دای
_دیارا چی میگی ؟
عماد هم بلند شد
_همین هایی که گفتم رو میگم
تا خواست دهن باز کنه یکی از پشت سرمون صدامون زد
_عماد دیارا
وقتی برگشتیم دیدیم لناعه
_حالا کجاشو دیدی دیارا خانم من واسه تلافی کردم اومدم
ببین عماد ببین چیکارت میکنم
لنا گوشیش رو از تو جیبش دراورد و رفت تو گالریش و چند تا عکس حال بهم زن از ر//ا//ب//ط//ه رو کبوند تو صورتم
_اینم از من و عماد
ماتم برد تو یکی از عکس ها عماد درحال ب//و//س//ی//د//ن لنا بود
و تو یکی دیگه که پشت سر هم لنا رد میکرد عماد داشت لنا رو م//ی//ک//ر//د
_کی این عکس هارو ازتون گرفته؟
نه صبر کن ببینم اصلا الان موضوع ما این نیست
یکی محکم خوابوندم تو گوش عماد
_این چیه عوضی
_دیارا اینا فتوشاپن
_اره اره حتما همینطوره
احمق من به خاطر تو چیا که نکشیدم تو چجور ادم پست و کثیفی هستی
_دیارا دارم راستشو میگم اینا فیکن من اصلا همچین کاری با این ح//ر//و//م//ز//ا//د//ه نکردم دارم راست میگم
کیفمو از روی صندلی برداشتم و با وجود دوییدن و صدا زدن های عماد بدون اینکه پشت سرم رو نگاه کنم از رستوران زدم بیرون
اینم پارت هدیه
پارت بعد خیلی هیجانیه
شرط مارت بعد لایک ها بالای ۲۰ تا
#پارت_۷۹
بعد از دل و قلوه دادن به من عماد من رو روی صندلی نشوند و گفت میخوای چیز مهمی رو بهم بگه
_دیارام من واسه تو خونه خریدم یعنی واسه جفتمون که بعد ازدواج اونجا باهم زندگی کنیم
ولی با این تفاوت که خونه رو زدم به نام تو
_چی ؟
چی تو چیکار کردی
چرند نگو
جدی که نمیگی؟
_دیارا گفتم من همه چیم رو به پات میریزم
_نه دیگه این زیادیه
از روی صندلی بلند شدم و با عصبانیت گفتم:
_تو فکر کردی کی هستی فکر کردی با خونه زدن به نام من بچم رو فراموش میکنم؟
فکر کردی اینطوری میکنی خودت رو اروم کنی
تو اینجوری میکنی مادر و پدرت میگن من به خاطر پولت تو رو خواستم
تو اصلا حواست هست من رو تو چه شرایطی قرار دای
_دیارا چی میگی ؟
عماد هم بلند شد
_همین هایی که گفتم رو میگم
تا خواست دهن باز کنه یکی از پشت سرمون صدامون زد
_عماد دیارا
وقتی برگشتیم دیدیم لناعه
_حالا کجاشو دیدی دیارا خانم من واسه تلافی کردم اومدم
ببین عماد ببین چیکارت میکنم
لنا گوشیش رو از تو جیبش دراورد و رفت تو گالریش و چند تا عکس حال بهم زن از ر//ا//ب//ط//ه رو کبوند تو صورتم
_اینم از من و عماد
ماتم برد تو یکی از عکس ها عماد درحال ب//و//س//ی//د//ن لنا بود
و تو یکی دیگه که پشت سر هم لنا رد میکرد عماد داشت لنا رو م//ی//ک//ر//د
_کی این عکس هارو ازتون گرفته؟
نه صبر کن ببینم اصلا الان موضوع ما این نیست
یکی محکم خوابوندم تو گوش عماد
_این چیه عوضی
_دیارا اینا فتوشاپن
_اره اره حتما همینطوره
احمق من به خاطر تو چیا که نکشیدم تو چجور ادم پست و کثیفی هستی
_دیارا دارم راستشو میگم اینا فیکن من اصلا همچین کاری با این ح//ر//و//م//ز//ا//د//ه نکردم دارم راست میگم
کیفمو از روی صندلی برداشتم و با وجود دوییدن و صدا زدن های عماد بدون اینکه پشت سرم رو نگاه کنم از رستوران زدم بیرون
اینم پارت هدیه
پارت بعد خیلی هیجانیه
شرط مارت بعد لایک ها بالای ۲۰ تا
- ۶.۰k
- ۲۸ شهریور ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط