مافیای دیوونه من♡
مافیای دیوونه من♡
پارت: جدید(دیرین دیرین دیری دیرین)
ویو سونیا
خدایا منو سوسک کن دارم از کمر درد میمیرم پسره چلغوز عمارت به این بزرگی برا چیته اخه عنتر هروقت میبینمش چیزی میگه هی خم و راست باید بشم بیشتر دارم نماز میخونم تا اطاعت چپ میری راست میای چشم چشم ارباب به رو تخمای چشم حتما چشم مرض گگگگ با اون قیافت همش میگه برو برای من قهوه میار گیگسکیکمب وووو*اداشو در اوردم. انقدر غر زدم که یهو
_چه خبرته چرا انقدر غر میزنی نمیتونی دو دقیقه دهنتو ببندی دارم خبرم فکر میکنم
+ببخشید ارباب معذرت میخوام، اخه مگه تو مغزم داری که فک کنی*زیر لب
_شنیدما!
+گفتم که بشنوی *زبونمو در اوردم
_میمون هرچی زشت تر اداش بیشتر
+والا اگر تو خرم بودی سلطان جنگل میشدی
_حواست هست داری چی میگی یا ببرمت اتاق ممنوعه
+شینیم بینیم باو
یهو از موهام گرفت داشت منو میبرد به یه جایی منم جیغ میزدم
+هوییی دیوونه روانییی ولم کن سگ اشغال(خودتی و هفت جد......)
_خفه شو*داد
در اتاق و باز کرد و پرتم کرد داخل دور و اطرافم و نگاه کردم پر از وسیله شکنجه بود بگم ترسیده بودم دروغ نگفتم بلندم کرد بستم به صندلی و کمربندشو در اورد دور دستش پیچید
_با هر ضربه میشماری عقب انداختی دوباره شروع میکنم
داشتم تقلا میکردم که ضربه اولو زد جیغ زدم و گریم گرفت
_بشمار لعنتییی*عربده
+هق.. یک... اخخ دو.... نود و نه.... صد و پنجاه
دیگه بیهوش شدم و هیچی نفهمیدم
ویو یونگی
اعصاب نداشتم صدای غر زدن میومد رفتم پایین دیدم داره غر میزنه بهش تذکر دادم ولی لج بازی کرد و جوابمو داد منم بردمش تو اتاق ممنوعه و با شلاق زدمش دیدم صداش نمیاد نگاش کردم دیدم بیهوشه بلندش کردم بردمش تو اتاق خودم چون بلد بودم پانسمان کنم رو زخماش بتادین زدم و باند پیج کردم رفتم تو اتاق کارم به اجوما گفتم هروقت بیدار شد مراقبش باش خودمم مشغول یه سری کار شدم
اینم پارت جدید گل های من با اینکه سرما خوردم و حالم بده ولی گذاشتم براتون اگر کم بود شرمندم خلاصه لایک و کامنت فراموش نشه دوستون دارم
شرط: ۳٠ تا لایک
پارت: جدید(دیرین دیرین دیری دیرین)
ویو سونیا
خدایا منو سوسک کن دارم از کمر درد میمیرم پسره چلغوز عمارت به این بزرگی برا چیته اخه عنتر هروقت میبینمش چیزی میگه هی خم و راست باید بشم بیشتر دارم نماز میخونم تا اطاعت چپ میری راست میای چشم چشم ارباب به رو تخمای چشم حتما چشم مرض گگگگ با اون قیافت همش میگه برو برای من قهوه میار گیگسکیکمب وووو*اداشو در اوردم. انقدر غر زدم که یهو
_چه خبرته چرا انقدر غر میزنی نمیتونی دو دقیقه دهنتو ببندی دارم خبرم فکر میکنم
+ببخشید ارباب معذرت میخوام، اخه مگه تو مغزم داری که فک کنی*زیر لب
_شنیدما!
+گفتم که بشنوی *زبونمو در اوردم
_میمون هرچی زشت تر اداش بیشتر
+والا اگر تو خرم بودی سلطان جنگل میشدی
_حواست هست داری چی میگی یا ببرمت اتاق ممنوعه
+شینیم بینیم باو
یهو از موهام گرفت داشت منو میبرد به یه جایی منم جیغ میزدم
+هوییی دیوونه روانییی ولم کن سگ اشغال(خودتی و هفت جد......)
_خفه شو*داد
در اتاق و باز کرد و پرتم کرد داخل دور و اطرافم و نگاه کردم پر از وسیله شکنجه بود بگم ترسیده بودم دروغ نگفتم بلندم کرد بستم به صندلی و کمربندشو در اورد دور دستش پیچید
_با هر ضربه میشماری عقب انداختی دوباره شروع میکنم
داشتم تقلا میکردم که ضربه اولو زد جیغ زدم و گریم گرفت
_بشمار لعنتییی*عربده
+هق.. یک... اخخ دو.... نود و نه.... صد و پنجاه
دیگه بیهوش شدم و هیچی نفهمیدم
ویو یونگی
اعصاب نداشتم صدای غر زدن میومد رفتم پایین دیدم داره غر میزنه بهش تذکر دادم ولی لج بازی کرد و جوابمو داد منم بردمش تو اتاق ممنوعه و با شلاق زدمش دیدم صداش نمیاد نگاش کردم دیدم بیهوشه بلندش کردم بردمش تو اتاق خودم چون بلد بودم پانسمان کنم رو زخماش بتادین زدم و باند پیج کردم رفتم تو اتاق کارم به اجوما گفتم هروقت بیدار شد مراقبش باش خودمم مشغول یه سری کار شدم
اینم پارت جدید گل های من با اینکه سرما خوردم و حالم بده ولی گذاشتم براتون اگر کم بود شرمندم خلاصه لایک و کامنت فراموش نشه دوستون دارم
شرط: ۳٠ تا لایک
۶.۷k
۰۲ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.