تنها گذاشته ای مرا با یک دنیا

تنها گذاشته ای مرا با یک دنیا
به هر دری هم که میزنم بسته است
تو به فکر از دست ندادن دلت هستی
و این تن از این جهان است که خسته است

نمیکنی یادی گاهی حتی از دلت
شاید که او جدایی را انتخاب نکند
حرف های مرا به تمسخر میگیری
که جز خواسته ی دیگران ارتکاب نکند

من را چه میبینی که میشکنی ام
مگر جز بودنت چیزِ دِگری خواستم
خرد شده ام جوری جمع نشدنی
آنقدر که نمیتوانم روی پا واستم

هر تصمیمی که خواسته ای گرفته ای
و میگذری هر چه هم اصرارت میکنم
نمیدانی که با من عجین شده زین چون
باز به یاد می آیی هرچه هم انکارت میکنم
,.saint.,
#سیدمسعودموسوی #sainttunes
#saint #sayedmasoudmousavi
Photo by #mohammad.kh
دیدگاه ها (۲)

من بدبخت تر از اینم که بخواهی برویمن آل کثیف زمینم که بخواهی...

کافه ی تنهایی منپرِ از قهوه و تلخیهرکسی پیش یه یارهدست من قه...

اشک نمیریزم که نیستیآه نمیکشم که ندارمتفقط یک چیز ناراحتم می...

عشق است که مارا دور کرده،وگرنه هر ننه قمری را میتواندوست داش...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط