𝑀𝓎 𝒷𝓁𝑜𝑜𝒹𝓎 𝓂𝒶𝒻𝒾𝒶
𝑀𝓎 𝒷𝓁𝑜𝑜𝒹𝓎 𝓂𝒶𝒻𝒾𝒶
p⁸
مینسو : پوشیدی
جیمین: هوم
مینسو: از اون زیر بیرون اومدم و جیمین و برانداز کردم
یه کت مشکی بلند و شلوار جذب مشکی زیر کتش یه تیشرت مشکی پوشیده بود کلاه باکت هت مشکی سادش
فقط میتونم بگم انقد جذاب بود که دخترا میدزدیدندش
مینسو : جیمین
جیمین : هوممم
مینسو : دخترا ندزدنت
جیمین : ( خنده ) انقد جذاب شدم یعنی
مینسو : جذاب اگه شبیه تو بود خودکشی میکرد چون خیلی زیباست
جیمین : اووووو (خنده), پ خانم کوچولو میخواد دلبری کنه هوم
مینسو : (پوکر) مگه چی داری که برات دلبری کنم
جیمین : سرعت مود عوض کردنت به سرعت رنگ عوض کردن آفتاب پرسته
مینسو : خب دیگه برو حالا
جیمین : الان داری منو از اتاقم بیرون میکنی
مینسو : اصن من میرم
جیمین : اعععع نه خانم کوچولو من دیگه قرارع برم
مینسو : باشه خودافس جیمینااا ( کیوت ترین بشر جهان )
جیمین : ودف شت اصن من رفتم
مینسو : اوکی بای بای ( بوس هوایی )
جیمین : فکنم عاشقت شدم ( خنده )
مینسو : یا خداااا
جیمین : شوخی کردم باو عاشق تو شدن مساوی با بد بخت شدنه
مینسو : مگه من چمه
جیمین : هیچی خیلی عادی فق یکم اسکلی کوچولویی و خنگی
مینسو : اعععع
جیمین : ارع
مینسو : اوک ولی خودت خواستی ( پرتاب کردن بالشت )
جیمین : وا کرم داری تو ( پرتاب کردن بالشت )
مینسو : پس خودت میخوای ( پرتاب کردن دوباره بالشت )
انقد برای هم بالشت پرتاب کردیم که کل اتاق و پر گرفته بود انگار که داشت وسط زمستون برف میبارید بعد از چند مین
خسته افتادم رو تخت و گفتم
مینسو : جیمینا بسته خسته شدم
جیمین : اوکی خانم کوچولو من دیگه میرم اگه خواستی میتونی دوش بگیری وقتی دوش گرفتی از اون کرمی که بهت دادم استفاده کن تا زخمات زودتر خوب شه من دیگه میرم خانم کوچولو
مینسو : اوکی جیمینا تو خیلی خوبی
جیمین : شیرین زبونی بسته خدافس
مینسو : خدافس
مینسو ویو
بعد از رفتن جیمین روی تخت دراز کشیدم و توی فکر فرو رفتم به اینکه چرا جئون پدر مادرمو کشت چرا اینکار و کرد
یعنی دلیلی داشته همینطور توی افکارم شناور بودم که نفهمیدم کی خوابم برد
کوک ویو
قرار بود با جیمین بریم اونجا حسابه اون عوضی که وکیلمو کشت و برسیم چند مین منتظر موندم که جیمین نیومد حتی بیشتر منتظر موندم ولی جیمین نیومد دیگه نتونستم تحمل کنم و خواستم برم اتاق جیمین که دیدم از اتاقش اومد بیرون
کوک : کجا بودی جیمین
جیمین : کوری تو اتاق دیگه
کوک : باید ادبت کنم بی ادبم که شدی انقد با ته میگردی
که شبیه خودش شدی
جیمین : خب حالا اول بریم حساب اونو برسیم بعد بیا منو تنبیه کن
کوک : بریم
با جیمین سوار ون مرسدس بنز مشکی شدیم و به راننده علامت دادم که بره توی راه یه شیشه سوجو باز کردم و شروع کردم به خوردن نیاز داشتم که مست بشم ولی
p⁸
مینسو : پوشیدی
جیمین: هوم
مینسو: از اون زیر بیرون اومدم و جیمین و برانداز کردم
یه کت مشکی بلند و شلوار جذب مشکی زیر کتش یه تیشرت مشکی پوشیده بود کلاه باکت هت مشکی سادش
فقط میتونم بگم انقد جذاب بود که دخترا میدزدیدندش
مینسو : جیمین
جیمین : هوممم
مینسو : دخترا ندزدنت
جیمین : ( خنده ) انقد جذاب شدم یعنی
مینسو : جذاب اگه شبیه تو بود خودکشی میکرد چون خیلی زیباست
جیمین : اووووو (خنده), پ خانم کوچولو میخواد دلبری کنه هوم
مینسو : (پوکر) مگه چی داری که برات دلبری کنم
جیمین : سرعت مود عوض کردنت به سرعت رنگ عوض کردن آفتاب پرسته
مینسو : خب دیگه برو حالا
جیمین : الان داری منو از اتاقم بیرون میکنی
مینسو : اصن من میرم
جیمین : اعععع نه خانم کوچولو من دیگه قرارع برم
مینسو : باشه خودافس جیمینااا ( کیوت ترین بشر جهان )
جیمین : ودف شت اصن من رفتم
مینسو : اوکی بای بای ( بوس هوایی )
جیمین : فکنم عاشقت شدم ( خنده )
مینسو : یا خداااا
جیمین : شوخی کردم باو عاشق تو شدن مساوی با بد بخت شدنه
مینسو : مگه من چمه
جیمین : هیچی خیلی عادی فق یکم اسکلی کوچولویی و خنگی
مینسو : اعععع
جیمین : ارع
مینسو : اوک ولی خودت خواستی ( پرتاب کردن بالشت )
جیمین : وا کرم داری تو ( پرتاب کردن بالشت )
مینسو : پس خودت میخوای ( پرتاب کردن دوباره بالشت )
انقد برای هم بالشت پرتاب کردیم که کل اتاق و پر گرفته بود انگار که داشت وسط زمستون برف میبارید بعد از چند مین
خسته افتادم رو تخت و گفتم
مینسو : جیمینا بسته خسته شدم
جیمین : اوکی خانم کوچولو من دیگه میرم اگه خواستی میتونی دوش بگیری وقتی دوش گرفتی از اون کرمی که بهت دادم استفاده کن تا زخمات زودتر خوب شه من دیگه میرم خانم کوچولو
مینسو : اوکی جیمینا تو خیلی خوبی
جیمین : شیرین زبونی بسته خدافس
مینسو : خدافس
مینسو ویو
بعد از رفتن جیمین روی تخت دراز کشیدم و توی فکر فرو رفتم به اینکه چرا جئون پدر مادرمو کشت چرا اینکار و کرد
یعنی دلیلی داشته همینطور توی افکارم شناور بودم که نفهمیدم کی خوابم برد
کوک ویو
قرار بود با جیمین بریم اونجا حسابه اون عوضی که وکیلمو کشت و برسیم چند مین منتظر موندم که جیمین نیومد حتی بیشتر منتظر موندم ولی جیمین نیومد دیگه نتونستم تحمل کنم و خواستم برم اتاق جیمین که دیدم از اتاقش اومد بیرون
کوک : کجا بودی جیمین
جیمین : کوری تو اتاق دیگه
کوک : باید ادبت کنم بی ادبم که شدی انقد با ته میگردی
که شبیه خودش شدی
جیمین : خب حالا اول بریم حساب اونو برسیم بعد بیا منو تنبیه کن
کوک : بریم
با جیمین سوار ون مرسدس بنز مشکی شدیم و به راننده علامت دادم که بره توی راه یه شیشه سوجو باز کردم و شروع کردم به خوردن نیاز داشتم که مست بشم ولی
۲۱.۷k
۲۹ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.