این را وقتی برای کاری به شهرداریِ منطقه مان رفتم و برخورد
این را وقتی برای کاری به شهرداریِ منطقه مان رفتم و برخوردِ کارمند محترم شهرداری را با مراجعه کنندگان دیدم ، فهمیدم . فهمیدم که مدتهاست هیچکس وظیفه اش نیست ، همه دارند لطف می کنند و آن حقوق را هم برای لطفشان می گیرند نه وظیفه شان !
یا وقتی فروشندگانی را دیدم که در گیر و دارِ نوساناتِ ارز ، آب را خوب برای ماهی گرفتن ، گِل آلود دیده بودند ، فروشندگانی که از ما بودند ، از خودِ ما ... در حالِ سقوطِ اخلاقیم ، این را وقتی فهمیدم که بازیگر معمولی و دست چندم کشورم را با محافظ و تشریفات و تفرعن اشرافی در خیابان دیدم و بازیگر معروف هالیوودی و رییس جمهور فلان کشور را که شبیه مردم عادی در مترو نشسته بود !
در حال سقوط اخلاقیم و من این را وقتی فهمیدم که شبکه ی محبوب اجتماعی را باز کردم و دیدم یا عده ای سرشان در زندگیِ دیگران بود یا داشتند بی دلیل، تخریب می کردند یا بی دلیل تقدیس ! مردمی را دیدم که امروز اسطوره سازی می کردند و فردا اسطوره کوبی ! یا عده ی کثیری را دیدم که چهره و بدن هاشان را عمل های عجیب و غریب می کردند تا دیده شوند و فاجعه بار تر اینکه عده ی کثیری هم بودند که این ساخت و سازهای افراطی را ببینند ، ناسزا بگویند یا تشویق کنند که چندان هم فرقی نمی کرد ، و نگران شدم برای نسل های بعد ، برای مسیرِ تاریکی که به روی شان گشوده شده ، مسیری که از "علم و شعور و اخلاق" ، رنگ و بوی چندانی ندارد ، مسیری که در آن ، میزان دارایی و ثروت ، ارزشِ آدم ها را مشخص می کند و اگر کشتند ، کشتند ، دیه اش را می دهند ! و نگران تر برای آینده ی سرزمینم ...
از من به شما نصیحت که نظرات هیچ پست اینستاگرامی را باز نکنید و نخوانید که قطعا ایمان می آورید که در سرازیریِ سقوط اخلاق قرار داریم آن هم با شیبِ خیلی تند ...
.
یا وقتی فروشندگانی را دیدم که در گیر و دارِ نوساناتِ ارز ، آب را خوب برای ماهی گرفتن ، گِل آلود دیده بودند ، فروشندگانی که از ما بودند ، از خودِ ما ... در حالِ سقوطِ اخلاقیم ، این را وقتی فهمیدم که بازیگر معمولی و دست چندم کشورم را با محافظ و تشریفات و تفرعن اشرافی در خیابان دیدم و بازیگر معروف هالیوودی و رییس جمهور فلان کشور را که شبیه مردم عادی در مترو نشسته بود !
در حال سقوط اخلاقیم و من این را وقتی فهمیدم که شبکه ی محبوب اجتماعی را باز کردم و دیدم یا عده ای سرشان در زندگیِ دیگران بود یا داشتند بی دلیل، تخریب می کردند یا بی دلیل تقدیس ! مردمی را دیدم که امروز اسطوره سازی می کردند و فردا اسطوره کوبی ! یا عده ی کثیری را دیدم که چهره و بدن هاشان را عمل های عجیب و غریب می کردند تا دیده شوند و فاجعه بار تر اینکه عده ی کثیری هم بودند که این ساخت و سازهای افراطی را ببینند ، ناسزا بگویند یا تشویق کنند که چندان هم فرقی نمی کرد ، و نگران شدم برای نسل های بعد ، برای مسیرِ تاریکی که به روی شان گشوده شده ، مسیری که از "علم و شعور و اخلاق" ، رنگ و بوی چندانی ندارد ، مسیری که در آن ، میزان دارایی و ثروت ، ارزشِ آدم ها را مشخص می کند و اگر کشتند ، کشتند ، دیه اش را می دهند ! و نگران تر برای آینده ی سرزمینم ...
از من به شما نصیحت که نظرات هیچ پست اینستاگرامی را باز نکنید و نخوانید که قطعا ایمان می آورید که در سرازیریِ سقوط اخلاق قرار داریم آن هم با شیبِ خیلی تند ...
.
۵۰.۸k
۲۲ بهمن ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.