جوان پرهیزکاروبیدار
#جوان_پرهیزکاروبیدار
مردی از انصار می گوید: روز بسیار گرمی همراه رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم در سایه ی درختی قرار داشتیم، مردی آمد و پیراهن از بدن خارج کرد، و شروع کرد روی ریگهای داغ غلطیدن. گاهی پشت و گاهی شکم، و گاهی صورت بر آن ریگها می گذاشت و می گفت: ای نفس! حرارت این ریگها را بچش که عذابی که نزد خداست از آنچه من به تو می چشانم عظیم تر است.
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم این منظره را تماشا می کرد، وقتی کار آن جوان تمام شد و لباس پوشید، و رو به ما کرد که برود، نبی اسلام با دست به جانب او اشاره فرمودند و از او خواستند که نزد حضرت بیاید، وقتی نزدیک حضرت رسید به او فرمودند: ای بنده ی خدا! کاری از تو دیدم که از کسی ندیدم، علت این برنامه چیست؟ عرضه داشت: خوف از خدا، من با نفس خود این معامله را دارم تا از طغیان و شهوت حرام در امان بماند!
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: از خدا ترسانی و حق ترس را رعایت کرده ای، خداوند به وجود تو به اهل آسمانها مباهات می نماید، سپس به اصحابش فرمودند: ای حاضرین! نزدیک این دوستتان بیایید تا برای شما دعا کند، همه نزدیک آمدند و او بدین صورت دعا کرد:
اللَّهُمَّ اجْمَعْ امْرَنا عَلَی الْهُدی وَ اجْعَلِ التَّقْوی زادَنا وَ الْجَنَّةَ مَآبَنا.
خداوندا! برنامه ی زندگی ما را بر هدایت متمرکز کن، تقوا را زاد ما و بهشت را بازگشتگاه ما قرار بده[1].
#پی_نوشت
[1] - امالی صدوق: 340، المجلس الرابع و الخمسون، حدیث 26؛ بحار الأنوار: 67/ 378، باب 59، حدیث 23.
منبع : توبه آغوش رحمت، ص: 217
#کلیک_کنید_PLZ↓↓↓↓↓
https://t.me/jhmvd
https://t.me/khjsh
مردی از انصار می گوید: روز بسیار گرمی همراه رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم در سایه ی درختی قرار داشتیم، مردی آمد و پیراهن از بدن خارج کرد، و شروع کرد روی ریگهای داغ غلطیدن. گاهی پشت و گاهی شکم، و گاهی صورت بر آن ریگها می گذاشت و می گفت: ای نفس! حرارت این ریگها را بچش که عذابی که نزد خداست از آنچه من به تو می چشانم عظیم تر است.
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم این منظره را تماشا می کرد، وقتی کار آن جوان تمام شد و لباس پوشید، و رو به ما کرد که برود، نبی اسلام با دست به جانب او اشاره فرمودند و از او خواستند که نزد حضرت بیاید، وقتی نزدیک حضرت رسید به او فرمودند: ای بنده ی خدا! کاری از تو دیدم که از کسی ندیدم، علت این برنامه چیست؟ عرضه داشت: خوف از خدا، من با نفس خود این معامله را دارم تا از طغیان و شهوت حرام در امان بماند!
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: از خدا ترسانی و حق ترس را رعایت کرده ای، خداوند به وجود تو به اهل آسمانها مباهات می نماید، سپس به اصحابش فرمودند: ای حاضرین! نزدیک این دوستتان بیایید تا برای شما دعا کند، همه نزدیک آمدند و او بدین صورت دعا کرد:
اللَّهُمَّ اجْمَعْ امْرَنا عَلَی الْهُدی وَ اجْعَلِ التَّقْوی زادَنا وَ الْجَنَّةَ مَآبَنا.
خداوندا! برنامه ی زندگی ما را بر هدایت متمرکز کن، تقوا را زاد ما و بهشت را بازگشتگاه ما قرار بده[1].
#پی_نوشت
[1] - امالی صدوق: 340، المجلس الرابع و الخمسون، حدیث 26؛ بحار الأنوار: 67/ 378، باب 59، حدیث 23.
منبع : توبه آغوش رحمت، ص: 217
#کلیک_کنید_PLZ↓↓↓↓↓
https://t.me/jhmvd
https://t.me/khjsh
۸۴۳
۲۱ تیر ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.