فیک

با یکی از دوستام می‌خواستیم به یه پارتی بریم میدونستم اگه به مامان و بابا بگم نمیزارن پس گذاشتم بخوابن بعد آماده شدم و منتظر لیا موندم. با صدای گوشیم فهمیدم که لیا اومده آروم آروم به سمت در رفتم یواش بازش کردم و رفتم بیرون نفس رو بیرون فرستادم لیا:کجا موندی یه ساعت ا/ت:اومدم دیگه بریم سوار ماشین لیا شدیم و حرکت کردیم. با وایستادن ماشین به سالن بزرگ روبه روم نگاه کردم ا/ت:اینجاست؟ لیا:آره پیاده شو بریم از ماشین پیاده شدم و با لیا وارد سالن شدیم. دخترا و پسرا باهم میرقصیدن بعضی ها هم م*ست بودن و.... روی یکی از مبل ها نشستم لیا هم اومد. چند دقیقه بعد خدمتکار ها با سینی هایی پر از شرا*ب و.... اومدن یکیشون سینی رو جلوی من گرفت منم لیوان سفید رنگی رو برداشتم. کمی مزه اش کردم فهمیدم ال*کل یکم دیگه ازش رو خوردم که لیا گفت لیا:من میرم پیش یکی از دوستام الان زودی میام ا/ت:باشه. چند دقیقه گذشت ولی لیا نیومد منم انقدر خورده بودم مس*ت شده بودم. تو حال خودم نبودم که یه پسری به سمتم اومد و گفت تهیونگ:اووووو چه دختر قشنگی امشب رو در خدمت ما باش بانوی زیبا. فکنم مس*ت بود منم که هیچی از حرف هاش نفهمیدم فقط سَرم رو تکون دادم. نمیدونم چی شد که به سمت اتاق رفتیم و........ از زبون تهیونگ:بازم اومده بودم یه پارتی دیگه و مس*ت کرده بودم اگه جونگ کوک بفهمه بدب*خت میشم. خیلی خورده بودم و مس*ت شده بودم. نفهمیدم چی شد که دست یه دختری رو گرفتم و به اتاق بردم و شروع کردم به......(دیگه وارد جزئیات نمیشم خودتون میدونید چه کاری انجام داد😁) از زبون ا/ت:با تابیده شدن نور بیدار شدم من کجا بودم نگاهی به اطراف کردم من... من.... نه امکان نداره. بلند زدم زیر گریه که پسره بلند شد. تهیونگ:چته ا/ت:عو*ضی تو زندگیم رو هق نابود هق کردی هق تهیونگ:خوب وقتی انقدر خوشگل و خو*ردنی بودی که دل یه مافیا رو بردی با ترس بهش زل زدم ا/ت:تو.... تو... یه.... تهیونگ:آره من یه مافیام‌ ا/ت:خواهش... میکنم هق.... بزار برم هق تهیونگ:نوچ نوچ نوچ نمیشه حالا که فهمیدی من یه مافیام باید باهام بیای ا/ت:من... من.... به کسی هق.... چیزی نمیگم هق..... بزار‌..... برم تهیونگ:گفتم نمیشه. مجبور بودم باهاش برم. لباسام رو پوشیدم و با اون پسره سوار ماشین مدل بالاش شدیم. حرکت کردیم به سمت عمارت پسره عمارتی که تمام بد*بختی هام از اونجا شروع میشه.


سلام امیدوارم خوشتون بیاد لایک ها بره بالا و کامنت ها هم همینطور ادامه میدم.