به قلبت ذرّه ای نیرنگ پنهانی نمی بینم
به قلبت ذرّه ای نیرنگ پنهانی نمی بینم
به چشمت قصد اینکه دل برنجانی نمی بینم
نشان از بی وفایی و دورنگی و جفا در آن
نگاه پاک زیباروی آبانی نمی بینم
رقیب افتاده در لکنت که دیده حسن و خویت را
به شعرش قدرتی بهر رجزخوانی نمی بینم
اگر ترکم کنی بی کس ترین تبعیدی شهرم
که در این نیمه جان مهری به جانانی نمی بینم
کنارت هیچم و چون دیگران حتّی دل خود را
به کوی عشق تو لایق به دربانی نمی بینم
به چشمت قصد اینکه دل برنجانی نمی بینم
نشان از بی وفایی و دورنگی و جفا در آن
نگاه پاک زیباروی آبانی نمی بینم
رقیب افتاده در لکنت که دیده حسن و خویت را
به شعرش قدرتی بهر رجزخوانی نمی بینم
اگر ترکم کنی بی کس ترین تبعیدی شهرم
که در این نیمه جان مهری به جانانی نمی بینم
کنارت هیچم و چون دیگران حتّی دل خود را
به کوی عشق تو لایق به دربانی نمی بینم
۴.۹k
۲۸ تیر ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.