شعر مهدوی
#شعر_مهدوی
ای رحمت بی انتها ممنونم آقا
امسال هم گفتی بیا ممنونم آقا
شکر خدا که از محرم جا نماندم
ممنونم آقا از شما ممنونم آقا
با دستهای مهربانت بر تن من
پوشانده ای رخت عزا ممنونم آقا
در بین طومار عزادران این ماه
جا داده ای نام مرا ممنونم آقا
تو از سر تقصیرهای من گذشتی
حتی مرا کردی دعا ممنونم آقا
زهرا سفارش کرد و تحویلم گرفتی
ای مهربان ، ای با وفا ، ممنونم آقا
میخواهم از تو این دو ماهه کم نیارم
با تو بیایم پا به پا ممنونم آقا
در بین روضه ناله و اشکی عطا کن
تا که شود حقش ادا ممنوم آقا
همراه گریه معرفت باشد چه خوبست
دادی بصیرت ها به ما ممنونم آقا
ما زیر بار ظلم مستکبر نرفتیم
از برکت این روضه ها ممنونم آقا
با یاحسینت این دل ما زیر و رو شد
ظرف مسی ام شد طلا ممنونم آقا
بر تک تک ما گریه کن ها پخش کردی
برگ برات کربلا ممنونم آقا
یوسف بیزار تو بازار ندارد
عاشق تو از خود اختیار ندارد
مات نگاهت شده تا صبح قیامت
آینه هم فرصت تکرار ندارد
کرده بلندم سری که حلقه به گوش است
جرأت پرواز مرا دار ندارد
پشت هر دری که بوده نام تو رفتم
در به دریِ شما که عار ندارد
خواستن کرب و بلایت شده کارم
تذکره ای کن حواله ، کار ندارد
بهتر آنکه از دهنِ آب بیفتد
آن لبی که از حرم غبار ندارد
نخل اگر نخل جگر دار تو باشد
جز جگری پاره پاره بار ندارد
پهن کنید اشک مرا پای محرم
سینه زنت روز و شب قرار ندارد
ای رحمت بی انتها ممنونم آقا
امسال هم گفتی بیا ممنونم آقا
شکر خدا که از محرم جا نماندم
ممنونم آقا از شما ممنونم آقا
با دستهای مهربانت بر تن من
پوشانده ای رخت عزا ممنونم آقا
در بین طومار عزادران این ماه
جا داده ای نام مرا ممنونم آقا
تو از سر تقصیرهای من گذشتی
حتی مرا کردی دعا ممنونم آقا
زهرا سفارش کرد و تحویلم گرفتی
ای مهربان ، ای با وفا ، ممنونم آقا
میخواهم از تو این دو ماهه کم نیارم
با تو بیایم پا به پا ممنونم آقا
در بین روضه ناله و اشکی عطا کن
تا که شود حقش ادا ممنوم آقا
همراه گریه معرفت باشد چه خوبست
دادی بصیرت ها به ما ممنونم آقا
ما زیر بار ظلم مستکبر نرفتیم
از برکت این روضه ها ممنونم آقا
با یاحسینت این دل ما زیر و رو شد
ظرف مسی ام شد طلا ممنونم آقا
بر تک تک ما گریه کن ها پخش کردی
برگ برات کربلا ممنونم آقا
یوسف بیزار تو بازار ندارد
عاشق تو از خود اختیار ندارد
مات نگاهت شده تا صبح قیامت
آینه هم فرصت تکرار ندارد
کرده بلندم سری که حلقه به گوش است
جرأت پرواز مرا دار ندارد
پشت هر دری که بوده نام تو رفتم
در به دریِ شما که عار ندارد
خواستن کرب و بلایت شده کارم
تذکره ای کن حواله ، کار ندارد
بهتر آنکه از دهنِ آب بیفتد
آن لبی که از حرم غبار ندارد
نخل اگر نخل جگر دار تو باشد
جز جگری پاره پاره بار ندارد
پهن کنید اشک مرا پای محرم
سینه زنت روز و شب قرار ندارد
۹۹۵
۱۱ مهر ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.