جیمین ات

جیمین : ا/ت......
سرم رو بر گردوندم و به جیمینی‌ که سشوار دستش بود و متعجب داشت نگام می کرد، نگاه کردم
جیمین : ببین ..... بزار برات توض ...
نداشتم حرفش رو کامل که با سرعت رفتم سمتش و از یقه لباس گرفتمش و لبام رو روی لباش گذاشتم
اولش خودشم تعجب کرد ولی کم کم اونم سشوار رو انداخت و از کمر منو گرفت
دیدگاه ها (۵)

#فیک #تهیونگ #بی_تی_اس دراز کشید تهیونگ : خیلی رو مخه ا/ت : ...

#فیک #تهیونگ #بی_تی_اسا/.ت: چی شد؟! تهیونگ : من گشنمه ا/ت :...

#فیک#جیمین#بی_تی_اس و تلفنم رو قطع کردم دیدم جیمین داره به ک...

وقتی امتحانت رو صفر میشی .....#فیک #جیمین#بی_تی_اس۲ پارتی جی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط