بگذار که در حسرت دیدار تو غریبانه بمیرم
بگذار که در حسرت دیدار تو غریبانه بمیرم
در حسرت دیدار تو بگذار دیوانه بمیرم
میمیرم از این درد که جان دگرم نیست
در وحشت و اندوه و شب تار مستانه بمیرم
بگذار به دلخواه تو دشوار بمیرم
در حسرت دیدار تو بگذار دیوانه بمیرم
میمیرم از این درد که جان دگرم نیست
در وحشت و اندوه و شب تار مستانه بمیرم
بگذار به دلخواه تو دشوار بمیرم
۴.۷k
۱۵ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.