اسم: دیدار🍷
اسم: دیدار🍷
season ②. p¹⁹
راوی:
تهیونگ: وقتی اون صحنه رو دید سریعا درو کوبید و وارد اون خونه خرابه شد و محکم دست کیونگ وو رو گرفت و کشید ب سمت خودش . کیونگ وو درجال خندیدن بود و دلیلشم دیدن حرص تهیونگ بود.....
تهیونگ که مثل سگ عصبانی بود......ا/ت برای بار سوم این روی وحشی تهیونگ رو دیده بود ولی باز هم ترسیده بود و میلرزید.......تهیونک وقتی حال ا/ت رو دید، پوزخندی معنا دار زد و دست کیونگ وو رو کشید ولی کیونگ وو ب همین سادگیا تسلیم نمیشد......
کیونگ وو: داری چیکار میکنی الان؟(با خنده)
تهیونگ: تو کار درستی نکردی..... تو با خانواده ی کیم در افتادی... با کیم تهیونگ.......سرنوشتت دست منه.......ولی از اونجایی ک خیلی رو مخی........میدم همین الان بکشنت.......
ا/ت: نه...... من نمیزارم.....
تهیونگ: چی؟ تو نمیزاری؟
ا/ت: اره.... من نمیزارم......
تهیونگ: فک کردی نمیدونم و ندیدم ک داشتی این پسره ی کله خرو میبوسیدی.....
ا/ت: چطور وقتی تو ب من خیانت کردی و رفتی ده تا دختر فرانسوی رپ ب فاک دادی، حقشو داشتی...... ولی الان من حق ندارم ک کسی ک بهم خیانت نکرده رو ببوسم.....؟ ب تو هم هیچ ربطی نداره ک من کیو میبوسم......(با عصبانیت و داد)
تهیونگ: هی، کیم ا/ت
ا/ت: من کیم ا/ت نیستم......(با داد)
تهیونگ: هه(خنده ی عصبی)
نیستی؟
ا/ت: نه نیستم..... من پارک ا/ت هستمو و تو هم هیچکاره ی منی.....
تهیونگ: پارک ا/ت؟ هیچکاره؟
هه(خنده ی عصبی) ا/ت بزا بریم خونه....
کیونگ وو: هی..... کیم..... حواست باشه داری ب معشوقه ی من چی میگی....
تهیونگ: معشوقع.......؟
ا/ت، ت معشوقه ی اینی؟
ا/ت: اره............
از اونجایی ک امروز هم ناراحتم هم مث سگ خوشحال..... براتون گذاشتم ولی کم.... ببخشید.....
season ②. p¹⁹
راوی:
تهیونگ: وقتی اون صحنه رو دید سریعا درو کوبید و وارد اون خونه خرابه شد و محکم دست کیونگ وو رو گرفت و کشید ب سمت خودش . کیونگ وو درجال خندیدن بود و دلیلشم دیدن حرص تهیونگ بود.....
تهیونگ که مثل سگ عصبانی بود......ا/ت برای بار سوم این روی وحشی تهیونگ رو دیده بود ولی باز هم ترسیده بود و میلرزید.......تهیونک وقتی حال ا/ت رو دید، پوزخندی معنا دار زد و دست کیونگ وو رو کشید ولی کیونگ وو ب همین سادگیا تسلیم نمیشد......
کیونگ وو: داری چیکار میکنی الان؟(با خنده)
تهیونگ: تو کار درستی نکردی..... تو با خانواده ی کیم در افتادی... با کیم تهیونگ.......سرنوشتت دست منه.......ولی از اونجایی ک خیلی رو مخی........میدم همین الان بکشنت.......
ا/ت: نه...... من نمیزارم.....
تهیونگ: چی؟ تو نمیزاری؟
ا/ت: اره.... من نمیزارم......
تهیونگ: فک کردی نمیدونم و ندیدم ک داشتی این پسره ی کله خرو میبوسیدی.....
ا/ت: چطور وقتی تو ب من خیانت کردی و رفتی ده تا دختر فرانسوی رپ ب فاک دادی، حقشو داشتی...... ولی الان من حق ندارم ک کسی ک بهم خیانت نکرده رو ببوسم.....؟ ب تو هم هیچ ربطی نداره ک من کیو میبوسم......(با عصبانیت و داد)
تهیونگ: هی، کیم ا/ت
ا/ت: من کیم ا/ت نیستم......(با داد)
تهیونگ: هه(خنده ی عصبی)
نیستی؟
ا/ت: نه نیستم..... من پارک ا/ت هستمو و تو هم هیچکاره ی منی.....
تهیونگ: پارک ا/ت؟ هیچکاره؟
هه(خنده ی عصبی) ا/ت بزا بریم خونه....
کیونگ وو: هی..... کیم..... حواست باشه داری ب معشوقه ی من چی میگی....
تهیونگ: معشوقع.......؟
ا/ت، ت معشوقه ی اینی؟
ا/ت: اره............
از اونجایی ک امروز هم ناراحتم هم مث سگ خوشحال..... براتون گذاشتم ولی کم.... ببخشید.....
۴۵.۳k
۱۹ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.