اسم: دیدار🍷

اسم: دیدار🍷

season ②. p¹⁷

راوی:
ا/ت یه سمت پاریس حرکت کرد تو راه گریه میکرد و به ته لعنت میفرستاد. دلیلش رو خوب میدونست. تقصیر ته بود. شاید عصبانی بوده باشه ول یدلیل نمیشه بخواد با ی دختر ده بخوابه.....

ا/ت نگران بود، چون ادرسی که اون فرد بهش داده بود، اون ادرسی که منشی ته بهش داده بود، نبود.

یعنی اون فرد ادرس اشتباه داده؟
یا میخواد منو گیج کنه.....

شاید هم.....

نه......

بعد از چن ساعت ا/ت به پاریس رسید.

سریع از فرودگاه جیم زد و ی تاکسی گرفت......

موندن تو پاریس براش سخت بود، چون اون نمیتونست فرانسوی حرف بزنه.....

ا/ت تاکسی گرفت و به راننده ی تاکسی گفت


ا/ت: oh I can't speak French can you speak English


راننده تاکسی: oh it's not problem. I can speak English. but a little bit


ا/ت: ok It's fine. thanks


راوی:
ا/ت یه اون ادرس رفت و دید که همه حا تاریکه، ترس به جونش افتاده بود....
پیاده شد و به راننده تاکسی گفت که برع......

خودش اروم به سمت در اون خرابه رفت و با صحنه ای خیلی تعجب اور روبرو شد

اون.....

اون...........

زنده بود.....