با صدای باز شدن پنجره بیدار شدم!
با صدای باز شدن پنجره بیدار شدم!
دیدم یک نفر که نه یک موجودی که اصلا معلوم نیست که چی بود
آمد و بهم زد من بیدار شدم .
نمیتونستم صورتشو ببینم ولی بهم گفت
تو میدونی اون شب چیکار کردی
منم با ترس و لرز گفتم نه!
گفت تو اون شب عروسی دختر و داماد منو خراب کردی
منم گفتم معذرت میخوام نمیدونستم ترسیده بودم
گفت معذرت خواهی رو قبول میکنم ولی میدونستی اگر هر کس دیگری بود یا جون خودتو ویا جون خانوادت نمیگرفت ولت نمیکرد
منم ازش تشکر کردم
داشت میرفت که اون ۲ تا گلوله ای که من اون شب شلیک کرده بودم رو گذاشت روی میزم و رفت
پایان!!!
دیدم یک نفر که نه یک موجودی که اصلا معلوم نیست که چی بود
آمد و بهم زد من بیدار شدم .
نمیتونستم صورتشو ببینم ولی بهم گفت
تو میدونی اون شب چیکار کردی
منم با ترس و لرز گفتم نه!
گفت تو اون شب عروسی دختر و داماد منو خراب کردی
منم گفتم معذرت میخوام نمیدونستم ترسیده بودم
گفت معذرت خواهی رو قبول میکنم ولی میدونستی اگر هر کس دیگری بود یا جون خودتو ویا جون خانوادت نمیگرفت ولت نمیکرد
منم ازش تشکر کردم
داشت میرفت که اون ۲ تا گلوله ای که من اون شب شلیک کرده بودم رو گذاشت روی میزم و رفت
پایان!!!
۳.۲k
۱۲ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.