اشتباهش را میبخشیدم

اشتباهش را میبخشیدم ؛
قهر که میکرد برای آشتی پیش قدم‌میشدم؛
بحث که میکردیم کوتاه میامدم؛
یک زمان اما چشم باز کردم و دیدم آنقدر از هم
فاصله گرفته ایم که برای حرف زدنِ با من فریاد میکشد
نبخشیدم؛
پیش قدم نشدم؛
کوتاه نیامدم
فقط بی صدا بارو بندیلم را جمع کردم و رفتم
"آن موقع وقتِ رفتن بود بدونِ هیچ معطلی"‌ ‌#سحر_رستگار
دیدگاه ها (۱)

کاش کمی از باران یاد میگرفتیمتهرانش داشت از دستش میرفتبه داد...

#ارزو_کردم_و_یادم_نبود#که_هیچ_کس#به_براورده_کردن_ارزو_های#من...

فقط یه رفیقِ که میتونه بفهمه چند وقته حالِت عوض شده و ازت بپ...

با تمام وجودم عاشقش بودم...اما وقتی حرفی میزد که ناراحت میشد...

دختر سایهPart=16منو یاد چیز های خوبی نمی نداخت ولی بغلم کرد ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط