part9
#part9
من چیزی نگفتم که +دروغ نگو خودم شنیدم گفتی کوک وایسا ببینم یکم بهش دقت کردم وااای خودایا اینکه جیمینه +تو تو جی سریع جلو دهنمو گرفتو گفت:هییش هیچی نکو لطفانمیگی سرموتکون دادم _باشه دستمو برمیدارم +واقعا شما _هیشش اره ولی لطفا به کسی نگو تا ما راحت باشم + باشه باشه پس اونم کودوباره دستشو گذاشت رو دهنم جیمین:اره اره خواهشا +باشع باشه اهنگ تموم شدو از هم جداشدیمو هرکس رفت طرف میزخودش ولی من هنوز تو شوک بودم ینی واقعاجیمین بود من من با جیمین رقصیدم حتی تو بغلش بودم واقعاااااااا وای خودایا شکرت مرسی رفتم پیشه رستا که دیدم اخماش توهمه +چته _دهنتوببند اعصابم چیز مرغیه +خاک توسرت کنن میدونی چیکارکردی_خوب کردم پسره ازگل نصیحت نکن اعصابتو ندارم وبلند شد رفت احمق نزاشت بگم اون کی بوده ....رستا رفتم سره میزغذاها وااای چقد خوشگلا چقد خوشمزن رفتم یه بشقاب برداشتمو از چندتا غذا یکم گذاشتم ولی زیاد جانمیشد چیش خو مثه ادم ضرف بزرگ بزارین ...کوکی
دنباله اون دختره بودم تا تلافی کنم کارشو که سره میزه غذاهادیدمش الان فرصت خوبیه رفتم یه جام شراب از تو سینی دست خدمتکاربرداشتمو رفتم کنارش و گفتم:به به ببین کی اینجاس برگشت بهم یه نگاه حرصی کردو برگشت به کارش ادامه داد+اگه جانمیشع میخوای بگم برات یه ظرف بزرگتر بیارن +اره اگه بیاره دعات میکنم _بچه پرو +خودتی ورفتو کناره چمنا روی دیواره کوتاه اونجا که مثه جدول بود نشستو شروع کرد به خوردن رفتم کنارش نشستم که برگشت نگام کردو گفت _میخوای یکی دیگه بزنم+جرعتشو نداری_دیدی که زدم+باشع تسلیم من رفتم _خوش امدی شرت کم بلند شدمو الکی مثلا سرخوردمو نزدیک صورتش شدمو جاممو تو یقش خالی کردم که از سردیش تو جاش پرید_یاااااا عوضی +ببخشید پام سر خوردویه پوزخند زدم که جوش اوردو دادزد _اره تو راس میگی احمق حالامن با این چیکار کنم دوباره پوزخندی زدمو گفتم:یک یک مساوی ورفتم اخ که جیگرم حال امد ....رستا
اهههههه دلم میخوادبرم کلشو بکوبونم به دیوارعین طالبی از وسط قاچ شه کثااافط حالا با این لباسه چیکار کنم گلوو سی.نم چسبناک داشت میشدو قرمز شده بود سریع رفتم طرف عمارتو رفتم تو اشپزخونه شیرو بازکردمو داشتم پوستمو یکم خیس میکردم که بشورم هیشکی نبود یه صدایی امد _ن من اینکاروبا اونا نمیکنم،گوشامو تیز کردم چیکار _گفتم من این کارو بابی تی اس نمیکنم،جااان چی گوه میخوره صداش نزدیک میشد که رفتم زیرمیز اشپرخونه که پارچه روش بود قایم شدم _ولی من ..باشه ودیگه صداش نیومد فکر کنم قطع کرد _وای خودایا چیکار کنم،جااان اینکه ایرانی حرف میزنه منو ببخشین مجبورم وگرن منو میکشن و صدای تق تق امداروم پارچرو برداشتم که دیدم یه چیزی ریخت توی شرابا بی تی اس پودرینی اینجان
من چیزی نگفتم که +دروغ نگو خودم شنیدم گفتی کوک وایسا ببینم یکم بهش دقت کردم وااای خودایا اینکه جیمینه +تو تو جی سریع جلو دهنمو گرفتو گفت:هییش هیچی نکو لطفانمیگی سرموتکون دادم _باشه دستمو برمیدارم +واقعا شما _هیشش اره ولی لطفا به کسی نگو تا ما راحت باشم + باشه باشه پس اونم کودوباره دستشو گذاشت رو دهنم جیمین:اره اره خواهشا +باشع باشه اهنگ تموم شدو از هم جداشدیمو هرکس رفت طرف میزخودش ولی من هنوز تو شوک بودم ینی واقعاجیمین بود من من با جیمین رقصیدم حتی تو بغلش بودم واقعاااااااا وای خودایا شکرت مرسی رفتم پیشه رستا که دیدم اخماش توهمه +چته _دهنتوببند اعصابم چیز مرغیه +خاک توسرت کنن میدونی چیکارکردی_خوب کردم پسره ازگل نصیحت نکن اعصابتو ندارم وبلند شد رفت احمق نزاشت بگم اون کی بوده ....رستا رفتم سره میزغذاها وااای چقد خوشگلا چقد خوشمزن رفتم یه بشقاب برداشتمو از چندتا غذا یکم گذاشتم ولی زیاد جانمیشد چیش خو مثه ادم ضرف بزرگ بزارین ...کوکی
دنباله اون دختره بودم تا تلافی کنم کارشو که سره میزه غذاهادیدمش الان فرصت خوبیه رفتم یه جام شراب از تو سینی دست خدمتکاربرداشتمو رفتم کنارش و گفتم:به به ببین کی اینجاس برگشت بهم یه نگاه حرصی کردو برگشت به کارش ادامه داد+اگه جانمیشع میخوای بگم برات یه ظرف بزرگتر بیارن +اره اگه بیاره دعات میکنم _بچه پرو +خودتی ورفتو کناره چمنا روی دیواره کوتاه اونجا که مثه جدول بود نشستو شروع کرد به خوردن رفتم کنارش نشستم که برگشت نگام کردو گفت _میخوای یکی دیگه بزنم+جرعتشو نداری_دیدی که زدم+باشع تسلیم من رفتم _خوش امدی شرت کم بلند شدمو الکی مثلا سرخوردمو نزدیک صورتش شدمو جاممو تو یقش خالی کردم که از سردیش تو جاش پرید_یاااااا عوضی +ببخشید پام سر خوردویه پوزخند زدم که جوش اوردو دادزد _اره تو راس میگی احمق حالامن با این چیکار کنم دوباره پوزخندی زدمو گفتم:یک یک مساوی ورفتم اخ که جیگرم حال امد ....رستا
اهههههه دلم میخوادبرم کلشو بکوبونم به دیوارعین طالبی از وسط قاچ شه کثااافط حالا با این لباسه چیکار کنم گلوو سی.نم چسبناک داشت میشدو قرمز شده بود سریع رفتم طرف عمارتو رفتم تو اشپزخونه شیرو بازکردمو داشتم پوستمو یکم خیس میکردم که بشورم هیشکی نبود یه صدایی امد _ن من اینکاروبا اونا نمیکنم،گوشامو تیز کردم چیکار _گفتم من این کارو بابی تی اس نمیکنم،جااان چی گوه میخوره صداش نزدیک میشد که رفتم زیرمیز اشپرخونه که پارچه روش بود قایم شدم _ولی من ..باشه ودیگه صداش نیومد فکر کنم قطع کرد _وای خودایا چیکار کنم،جااان اینکه ایرانی حرف میزنه منو ببخشین مجبورم وگرن منو میکشن و صدای تق تق امداروم پارچرو برداشتم که دیدم یه چیزی ریخت توی شرابا بی تی اس پودرینی اینجان
۱۸.۳k
۲۶ آذر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.