Part

#Part9
رویا
اون وسط داشتیم همینجور میرقصیدیم دورمون خیلی شوغ بودو هرکی برای خودش یه جور میرقصید از دور رستارو دیدم که همینجور با خودش غر غر میکرد خدایی خیلی بامزه میشه وقتی اعصبانیه نزدیکمون که شدسرشو آورد بالامنو دید دستمو براش تکون دادم که یهو مود اهنگ عوض شداهنگه برای رقص دونفره بودباافرا به هم نگاه کردیم که چه گوهی بخوریم که کشیده شدم یه ورنگا که کردم دیدم یه مرد قد بلند خوش هیکله میخواستم ازش جداشم که گف:اروم باش ضایع بازی درنیار کاریت ندارم ،چقد صداش اشنابود یکم معذب شدم ولی بیخیال نگاکردم که دیدم افرام تو بغله یکیه واای رستارو
رستا
داشتم همینجور غر میزدم پسره ازگل میگه من کوکیم هه توکجااا کوکی کجا انتر اصن همش تغصیره اون پسره گاوه مگه نگیرمت به من میگن رستا سرمو اوردم بالا که رارویا رو دیدم برام دست تکون داد بین جمعیت بودم میخواستم برم سمتشون که اهنگ عوض شدو یهو لباسم به یه جایی گیر کردوداشتم میوفتادم که یکی گرفتم از پشت واای خدا خیرت بده هرکی یه نفس راحت کشیدمو برگشتم ازش تشکر کنم که با کسی که دیدم جاخوردم +باازم توو کوکی:اره من تو به چه جرعتی به منو مسخره میکنی +برو باباخیلی خودتوجدی گرفتی ولم کن برم کوکی:هنوکه تازه گرفتمت کجاودستشو دوره کمرم محکم کردواروم اروم تکون میخوردو منم تکون میدادعوضی +ولم کن کثافط جیغ میزنم همه بریزن سرت بزننت کوکی:کوبزن+میزنماکوکی:بزن +واقعا میزنماکوکی:میگم که بزن+عوضی ولم کن بزار برم دستشو سفتر کرد_هربار که بگی ولم کن سفتر بغلت میکنم+بهت میگم ولم کن پشیمونت میکنما امد دمه گوشم زمزمه کردکوکی:اخ ترسیدم دوست دارم ببینم میخوای چیکار کنی+خودت خواستیا_هوم ویکی محکم باپام پاشو له کردم که صداش اروم دراومد کوکی:اخخ دختره احمق واونم متقابلا پامو له کرد+اییی کثافط وزن خرو داری کوکی:ن توانگاربه غیراز اینکه احمقی بی ادبم هستی خونم به جوش امد ایندفع بازانوم یه لگدزدم به اونجاش که دیگه نتونست دووم بیاره و ولم کرد سریع دویدم رفتم سره میزمون ....افرا
بعد اینکه اهنگ عوض شد یکی منو کشید دو بغلش اولش فکر کردم منحرفه میخواستم بزنمش که گفت:اروم باش منم داشتم میرقصیدم یهو اهنگ عوض شد دیدم توام وایسادی گفتم ضایع نشیم ببخشید +اشکال نداره همینجور اروم تکون میخوردیم که رستارو دیدم تو بغل یکی بودو انگار داشتن با هم جرو بحث میکردن بعدم رستا یکی کوبوند به پاش که پسره اخش دراومد خندم گرفته بود بدبخت پسره اونم متقابلا یکی زد به پای رستابعدم نمیدونم چی گفت که رستا یکی محکم بازانوش زد به اونجاش که دیگه نابودشدو ولش کرد داشتم بهشون ریز میخندیدم که پسره اروم گف:طفلک بچم کوک نابود شد +کیی گفتی کی پسره انگار هول شده بود گفت من من چیزی
دیدگاه ها (۸)

#part9من چیزی نگفتم که +دروغ نگو خودم شنیدم گفتی کوک وایسا ب...

#part10بعد چن دقیقه که رفت رفتم دنبالش دیدم رفت سریه میزکه ه...

استایل دخترادرمهمونی❤️😊😍

استایل بی تی اس تو مهمونی😍😊❤️

آبنبات تلخ

𝐌𝐲 𝐝𝐚𝐝𝐝𝐲 🍷پارت : ۲علامت های جدید ( لانا : * )رفتیمو نشستیم ک...

#Part7هانولسینیشو برداشتمورفتم تواتاقش خدایا دوباره نه بازم ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط