از من غزلی مانده و از تو اثری نیست

از من غزلی مانده و از تو اثری نیست

در خانه ی تنهایی من، هیچ دری نیست

«لیلا » شدنم دستِ خودم بود عزیزم

جز من به خدا عاشقِ دیوانه تری نیست

بگذار و برو فکر نکن بی تو...عجیب است

در رفتن ِ تو هیچ غم و دردسری نیست

من حبسِ خودم هستم و تردید ندارم

دور و برِ من جز «منِ ِ تنها» خطری نیست

در هر غزلم عشق نشسته است کنارم

 اما به خدا ذره ای از تو خبری نیست
دیدگاه ها (۵)

:#یه-صبح-پر-انرژی-دیگهسلام صبح زیباتون بخیر:چشمهایت را آرام ...

دوستت دارم پریشان‌، شانه می‌خواهی چه کار؟دام بگذاری اسیرم‌، ...

#ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﯽ ﭼﯿﺰ ﻋﺠﯿﺒﯽ ﺍﺳﺖ!ﻭﻗﺘﯽ ﻣﯽﺁﯾﺪ ﮔﺎﻡ‌ﻫﺎﯾﺶ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺁﺭﺍﻡ ﺍﺳﺖﻛﻪ ...

#جملاتی قابل تامل:سخت است برای کسی که اتش گرفته توضیح بدهی ک...

⁨⁨⁨⁨حتما بخوانید👇🏼😭💔رخت عزایت را به تن کردم عزیزماصلا خودم ر...

من خودم تکه‌ای از پاییـــزم🍂#پاییزانهبعضی ها هم هستند ؛که فا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط