شکلات تخته ای

شکلات تخته ای

پارت۱۲

پسره: اوه تند نرو خانوم موشه

ا.ت: تو دیگه وی هسی

و بعد این حرفم محکم کوبیدم به ساق پاش که چهرش به خاطر درد تو هم رفت
از حواس پرتیش استفاده کردم و زدم زیر دستش که اسلحه رو ول کرد

تهیونگ: نامجونا یعنی تو از پس این موشه بر نیومدی؟

نامجون: این وحشی رو از کدوم آمازون پیدا کردی؟

ا.ت: اِلَهه اِللَههه آرام باش شامپانزه شیهه نمی‌کشند

هردوتاشون با قیافه هایی که خشم ازش چکه می‌کرد برگشتن سمتم

ا.ت: بهتره آدم باشید مخصوصا تو جناب تهیونگ

تهیونگ : فرشته ها که آدم نمیشن

ا.ت: اا زانو بزن یالا

با تعجب نگام کردن

تهیونگ: چی؟

ا.ت: مگه فرشته نیسی؟ خب فرشته ها بر انسان سجده کردن دیگه

یعنی قیافشون دیدنی بود ها
اسلحه ام و گزاشتم تو جاش چاقوی هم که افتاده بود زمین و برداشتم و گزاشتم تو جاش و از اتاق خارج شدم

هعیی خدا اینا رو شفا ندی ها بزار یکم روحمون شاد شه


شرطط
۸۳۲ تایی بشیم
دیدگاه ها (۱)

درخواستی

شکلات تخته ای پارت ۱۳ا.ت: دیگهه قیسمت نمیشهه اینگاررر دست تو...

والا این دیگه آخرین ویدئویی که روش کراشم😂

عادیه رو ویدئو کراش زدم؟

دو رقیب عشقیپارت ۱از زبان ا/ت:زنگ خورد، کتاب هام رو جمع کردم...

هـ؋ـت وارث🍷Part2۸سرم رو دوباره سمتش برگردونم و گفتم:تهیونگ: ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط