شکلات تخته ای
شکلات تخته ای
پارت ۱۳
ا.ت: دیگهه قیسمت نمیشهه اینگاررر دست تو را بگیرممم
باصدای کوبیده شدن در حمام وسط کنسرتم پوف کلافه ای کشیدم
هانا: خانم لباس هاتون و آماده کنم؟
ا.ت: نهه برو بیرونن
حسم پرید برا همین از زیر دوش اومدم بیرون و حوله رو پیچیدم به خودم از حموم خارج شدم
چمدونم و خالی کرده بودم و وسایل توی کمد بود پس رفتم سمت کمد و شروع کردم به انتخاب لباسام
یه دامن چرم فوق العاده کوتاه
تاپ مشکی جذب که چاک سینم معلوم بود
پوتین های مشکی تا بالای زانوم با پاشنه میخی ۱۰ سانتی
روی صندلی میز ارایش نشستم و شروع کردم به ارایش
رژ قهوه ای مات
مژه و خط چشم
رژگونه قهوه ای
موهام و از توی حوله در اوردم و شروع کردم به درست کردنش
موج دار و حجیم شده درستشون کردم
لباس هام و پوشیدم و بعد برداشتن پالتو و کیفم از اتاق خارج شدم
گوشیم و از کیفم خارج کردم که همون لحظه همون پسره که اسمش نامجون بود از اتاق اومد بیرون
یکی از ابرو هام و انداختم بالا و نگاهش کردم
نامجون: جایی میری؟
ا.ت: اوهوم
سرش و تکون داد و رفت پایین گوشیم و گزاشتم بغل گوشم که صداش پیچید توی گوشم
آناهید: به به چطوری خوشگله؟
ا.ت: آنا اصلا حوصله ندارم ها اگر هنوز نرفتی ایران میای بریم کلوپ خوش گذرونی؟ مهمون من
آناهید: پایتم فقط با چی بریم؟
ا.ت: میام دنبالت بای
مهلت ندادم و قطع کردم
از پله ها رفتم پایین
ا.ت: هوی مردک ماشین داری؟
نامجون: آره اما به تو چه؟
ا.ت: امشب بده به من
نامجون : اگر ندم؟
ا.ت: یه تیر تو پیشونیت خالی میکنم
خلاصه به زور و درگیری ماشینش و ازش گرفتم و از خونه زدم بیرون
شرط پارت بعد
۸۴۸ تایی شیم
پارت ۱۳
ا.ت: دیگهه قیسمت نمیشهه اینگاررر دست تو را بگیرممم
باصدای کوبیده شدن در حمام وسط کنسرتم پوف کلافه ای کشیدم
هانا: خانم لباس هاتون و آماده کنم؟
ا.ت: نهه برو بیرونن
حسم پرید برا همین از زیر دوش اومدم بیرون و حوله رو پیچیدم به خودم از حموم خارج شدم
چمدونم و خالی کرده بودم و وسایل توی کمد بود پس رفتم سمت کمد و شروع کردم به انتخاب لباسام
یه دامن چرم فوق العاده کوتاه
تاپ مشکی جذب که چاک سینم معلوم بود
پوتین های مشکی تا بالای زانوم با پاشنه میخی ۱۰ سانتی
روی صندلی میز ارایش نشستم و شروع کردم به ارایش
رژ قهوه ای مات
مژه و خط چشم
رژگونه قهوه ای
موهام و از توی حوله در اوردم و شروع کردم به درست کردنش
موج دار و حجیم شده درستشون کردم
لباس هام و پوشیدم و بعد برداشتن پالتو و کیفم از اتاق خارج شدم
گوشیم و از کیفم خارج کردم که همون لحظه همون پسره که اسمش نامجون بود از اتاق اومد بیرون
یکی از ابرو هام و انداختم بالا و نگاهش کردم
نامجون: جایی میری؟
ا.ت: اوهوم
سرش و تکون داد و رفت پایین گوشیم و گزاشتم بغل گوشم که صداش پیچید توی گوشم
آناهید: به به چطوری خوشگله؟
ا.ت: آنا اصلا حوصله ندارم ها اگر هنوز نرفتی ایران میای بریم کلوپ خوش گذرونی؟ مهمون من
آناهید: پایتم فقط با چی بریم؟
ا.ت: میام دنبالت بای
مهلت ندادم و قطع کردم
از پله ها رفتم پایین
ا.ت: هوی مردک ماشین داری؟
نامجون: آره اما به تو چه؟
ا.ت: امشب بده به من
نامجون : اگر ندم؟
ا.ت: یه تیر تو پیشونیت خالی میکنم
خلاصه به زور و درگیری ماشینش و ازش گرفتم و از خونه زدم بیرون
شرط پارت بعد
۸۴۸ تایی شیم
۴.۵k
۰۷ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.