beautiful vampire 🍷
beautiful vampire 🍷
خون اشام زیبا 🍷
part ²⁸
انچه گذشت:ات با اینکه میدونست هیچ کدوم از نامه ها به دست کوک نمیرسه ولی دست از تلاش بر نمیداشت.......
ات ویو
خیلی دل تنگ کوک بودم ولی نه، اون نمیخواست منو ببینه
نه منو، هیچ کسو
حتی به خانوادش هم نگفته بود که کجا میره
تصمیم گرفتم یکم برم بیرون
مثلا برم جا هایی که با کوک میرفتم شاید اینجوری یکم از دلتنگیم کم کنه
حاضر شدم و رفتم بیرون
اول رفتم خیابونی که همیشه باهم قدم میزدیم ولی نه باعث شد بیشتر ناراحت بشم و بیشتر دلم براش تنگ بشه
بعدش رفتم کافه ای که همیشه میرفتیم ولی اونم از دل تنگیم کم نکرد
اخر سر تصمیم گرفتم برم دریا شاید اونجا برام خوب باشه
ولی نه باعث شد گریم بگیره و شروع کردم به گریه کردن
واسه خودم با دریا حرف میزدم و از دلتگیم براش میگفتم
هر ادمی که از کنارم رد میشد فکر میکرد دیوونم
خب راستش من بعد از کوک واقعا شبیه دیوونه ها شده بودم
خیلی دلتنگ عطر تلخش بودم یا بغل های گرمش یا دست های بزرگ و مردونش زمانی که دست های کوچیک و ظریف من رو میگرفت
بعد ساعت ها درد و دل با دریا به سمت خونه رفتم
وقتی رسیدم به اتاقم رفتم که بسته ای رو روی میز دیدم
رفتم تا از پدرم بپرسم این چیه؟
+پدر؟
بابا:بله؟
+این چیه؟
بابا: خب ..... این .........
+بگو دیگه
بابا: خب این بسته فرستاده شده از طرف کوکه ولی پست چی اون رو ۳ ماه دیر تر اورده
+یعنی این بسته مال قبل از رفتنشه؟
بابا: اره مال اون موقع ست
+باش ممنون
دوباره به سمت اتاقم رفتم و با بغض بسته رو باز کردم
با چیزی که مواجه شدم اشک هام شدت گرفت
اون ....... اون یه آلبوم کامل از عکس هایی بود که تا الان گرفته بودیم
از اولین عکس بگیر تا اخرین عکسمون
فقط اون نبود
توی جعبه چیز هایی که بهش گفته بودم دوست دارم داشته باشم هم بود
مثل لیوانی با عکس ۲ تاییمون
سرویسی که یه بار به شوخی گفته بودم واسم بگیر
لباس ست
و چیز هایی که دوست داشتم اون بهم کادو بده
همه باهم توی اون جعبه بود و این باعث میشد نتونم جلوی اشک هام رو بگیرم
انقدر گریه کردم که روی تخت خوابمبرد.........
گایز قراره پارت بعدی پارت اخر باشه و بعدش برای فصل دوم ادامش رو بنویسم البته نوشتم ولی میخوام ۲ فصل باشه
اگه خوب طرفدار داشته باشه و کامنت های زیادی داشته باشه زود فصل جدید رو میزارم
شاید تا جمعه گذاشتم (اگه طرفدار داشته باشه ها)
پس منتظر لایک ها و کامنت های قشنگتونم ♥️🥰
خون اشام زیبا 🍷
part ²⁸
انچه گذشت:ات با اینکه میدونست هیچ کدوم از نامه ها به دست کوک نمیرسه ولی دست از تلاش بر نمیداشت.......
ات ویو
خیلی دل تنگ کوک بودم ولی نه، اون نمیخواست منو ببینه
نه منو، هیچ کسو
حتی به خانوادش هم نگفته بود که کجا میره
تصمیم گرفتم یکم برم بیرون
مثلا برم جا هایی که با کوک میرفتم شاید اینجوری یکم از دلتنگیم کم کنه
حاضر شدم و رفتم بیرون
اول رفتم خیابونی که همیشه باهم قدم میزدیم ولی نه باعث شد بیشتر ناراحت بشم و بیشتر دلم براش تنگ بشه
بعدش رفتم کافه ای که همیشه میرفتیم ولی اونم از دل تنگیم کم نکرد
اخر سر تصمیم گرفتم برم دریا شاید اونجا برام خوب باشه
ولی نه باعث شد گریم بگیره و شروع کردم به گریه کردن
واسه خودم با دریا حرف میزدم و از دلتگیم براش میگفتم
هر ادمی که از کنارم رد میشد فکر میکرد دیوونم
خب راستش من بعد از کوک واقعا شبیه دیوونه ها شده بودم
خیلی دلتنگ عطر تلخش بودم یا بغل های گرمش یا دست های بزرگ و مردونش زمانی که دست های کوچیک و ظریف من رو میگرفت
بعد ساعت ها درد و دل با دریا به سمت خونه رفتم
وقتی رسیدم به اتاقم رفتم که بسته ای رو روی میز دیدم
رفتم تا از پدرم بپرسم این چیه؟
+پدر؟
بابا:بله؟
+این چیه؟
بابا: خب ..... این .........
+بگو دیگه
بابا: خب این بسته فرستاده شده از طرف کوکه ولی پست چی اون رو ۳ ماه دیر تر اورده
+یعنی این بسته مال قبل از رفتنشه؟
بابا: اره مال اون موقع ست
+باش ممنون
دوباره به سمت اتاقم رفتم و با بغض بسته رو باز کردم
با چیزی که مواجه شدم اشک هام شدت گرفت
اون ....... اون یه آلبوم کامل از عکس هایی بود که تا الان گرفته بودیم
از اولین عکس بگیر تا اخرین عکسمون
فقط اون نبود
توی جعبه چیز هایی که بهش گفته بودم دوست دارم داشته باشم هم بود
مثل لیوانی با عکس ۲ تاییمون
سرویسی که یه بار به شوخی گفته بودم واسم بگیر
لباس ست
و چیز هایی که دوست داشتم اون بهم کادو بده
همه باهم توی اون جعبه بود و این باعث میشد نتونم جلوی اشک هام رو بگیرم
انقدر گریه کردم که روی تخت خوابمبرد.........
گایز قراره پارت بعدی پارت اخر باشه و بعدش برای فصل دوم ادامش رو بنویسم البته نوشتم ولی میخوام ۲ فصل باشه
اگه خوب طرفدار داشته باشه و کامنت های زیادی داشته باشه زود فصل جدید رو میزارم
شاید تا جمعه گذاشتم (اگه طرفدار داشته باشه ها)
پس منتظر لایک ها و کامنت های قشنگتونم ♥️🥰
۵.۳k
۲۹ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.