درست چند هفته پیش بود
درست چند هفته پیش بود
منم قرار بود همراه خیلی از زائرا راهی سفر عشق بشم...
اما وقتی پاس ام دیر خروجی خورد اون کاروانی که منو با وجود اینکه ظرفیتش پر شده بود بهم گفته بود که اگه شد میبریمت....دیگه منتظر پاسم نموندند و رفتند و من جا موندم.
حال یه آدم جا مونده رو اونایی میفهمند که جاموندند....
پاس پورتم حالا خروجی داشت اما چه طوری میرفتم.
و من اون روز سر کلاس گیاه شناسی هیچی از درس نفهمیدم و این نوشته رو نوشتم.
دوستم (همونکه همش باحرفاش ناراحتم میکنه)گفت : بهتر الان مثل بچه ی آدم میشینی درستو میخونی...
اون نمیفهمید که عشق به امام حسین یعنی چی؟؟
اون نمیفهمید که رفتن به کربلا لیاقت میخواد،اجازه میخواد....
نمیدونم شاید من نه لیاقت داشتم نه اجازه ازطرف ارباب...
بغض گلومو گرفته بود...و به روزایی فکر میکردم که برای امیرالمومنین فضیلت میذاشتم خدا میدونه چه شوق و شوری داشتموقتی فضائل رو از توی کتاب القطره میخوندم...هرکدوم که منو دیوانه وار محو کمالات امام علی علیه السلام می کرد به احترامشون دست ادب برسینه میگذاشتم و تکبیر میگفتم.
به چشمهای دوستم نگاه کردم و گفتم تو نمیفهمی.
یاد روزی افتادم که دو روز قبل عاشورا به همه گفته بودم من کربلا میرم و همه خندیدن و گفتند بابا توکه هنوز نرفتی ....اما من با تمام قلبم و وجودم مطمئن بودم میرم کربلا اونم روز عاشورا اما من هنوز نرفته بودم یه کار نشدنی واقعی برد...نه پاسم اماده بود نه خروجی...اما به همه میگفتم من میرم...
اما....
درست صبح روز عاشورای همین امسال زنگ در خونمون زده شد و داداشم اومد..سریع بهم گفت بدو آماده بشو بریم گفتم کجاااا؟؟
گفت قم...زیارت حضرت معصومه سلام الله علیها
پریدم بالا به همه گفتم دیدین دیدین من گفته بودم روز عاشورا کربلام...و من سریع آماده شدم و راهی قم و زیارت بی بی...
و اما...امروز
با اوج نا امیدی همرا ه با امید با همان قول و قرارهایی که به همه گفته بودم و اینکه من اربعین کربلاهستم...
کربلا رفتنم ممکن شد!
من دارم میرم کربلا
من دارم میرم نجف ...ای وااای یعنی قراره برای اولین بار بارگاه امیرالمومنین رو ببینم؟
یعنی قراره برای اولین بار بین الحرمین رو ببینممم.....باور کردنی نیست!!
دوستان امیدوارم منو حلال کنید
باور کنید دعا تون میکنم ....و به یادتونم
موفق پیروز باشید.
#یاعلی_علیه_السلام
منم قرار بود همراه خیلی از زائرا راهی سفر عشق بشم...
اما وقتی پاس ام دیر خروجی خورد اون کاروانی که منو با وجود اینکه ظرفیتش پر شده بود بهم گفته بود که اگه شد میبریمت....دیگه منتظر پاسم نموندند و رفتند و من جا موندم.
حال یه آدم جا مونده رو اونایی میفهمند که جاموندند....
پاس پورتم حالا خروجی داشت اما چه طوری میرفتم.
و من اون روز سر کلاس گیاه شناسی هیچی از درس نفهمیدم و این نوشته رو نوشتم.
دوستم (همونکه همش باحرفاش ناراحتم میکنه)گفت : بهتر الان مثل بچه ی آدم میشینی درستو میخونی...
اون نمیفهمید که عشق به امام حسین یعنی چی؟؟
اون نمیفهمید که رفتن به کربلا لیاقت میخواد،اجازه میخواد....
نمیدونم شاید من نه لیاقت داشتم نه اجازه ازطرف ارباب...
بغض گلومو گرفته بود...و به روزایی فکر میکردم که برای امیرالمومنین فضیلت میذاشتم خدا میدونه چه شوق و شوری داشتموقتی فضائل رو از توی کتاب القطره میخوندم...هرکدوم که منو دیوانه وار محو کمالات امام علی علیه السلام می کرد به احترامشون دست ادب برسینه میگذاشتم و تکبیر میگفتم.
به چشمهای دوستم نگاه کردم و گفتم تو نمیفهمی.
یاد روزی افتادم که دو روز قبل عاشورا به همه گفته بودم من کربلا میرم و همه خندیدن و گفتند بابا توکه هنوز نرفتی ....اما من با تمام قلبم و وجودم مطمئن بودم میرم کربلا اونم روز عاشورا اما من هنوز نرفته بودم یه کار نشدنی واقعی برد...نه پاسم اماده بود نه خروجی...اما به همه میگفتم من میرم...
اما....
درست صبح روز عاشورای همین امسال زنگ در خونمون زده شد و داداشم اومد..سریع بهم گفت بدو آماده بشو بریم گفتم کجاااا؟؟
گفت قم...زیارت حضرت معصومه سلام الله علیها
پریدم بالا به همه گفتم دیدین دیدین من گفته بودم روز عاشورا کربلام...و من سریع آماده شدم و راهی قم و زیارت بی بی...
و اما...امروز
با اوج نا امیدی همرا ه با امید با همان قول و قرارهایی که به همه گفته بودم و اینکه من اربعین کربلاهستم...
کربلا رفتنم ممکن شد!
من دارم میرم کربلا
من دارم میرم نجف ...ای وااای یعنی قراره برای اولین بار بارگاه امیرالمومنین رو ببینم؟
یعنی قراره برای اولین بار بین الحرمین رو ببینممم.....باور کردنی نیست!!
دوستان امیدوارم منو حلال کنید
باور کنید دعا تون میکنم ....و به یادتونم
موفق پیروز باشید.
#یاعلی_علیه_السلام
۴.۴k
۰۷ آذر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۳۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.