〔مَردِ دیوونه ی مَن!〕
〔مَردِ دیوونه ی مَن!〕
#ᑭ𝖺𝗋𝗍_19
✽┄┅┄┅┄•🥂🌻 •┄┅┄┅┄✽
انگار تو یه لحظه دنیا وایساد!
نمیتونستم تکون بخورم..
یهو به خودم اومدم و سریع دوییدم طرفش و تو بغلم گرفتمش..
_باران خـــانــومم چرا جواب نمیدی
چشمات و باز کن قشنگم
من دور سرت بگردم پاشو پاشو
جوابی که ازش نشنیدم با نعره اسمشو فریاد زدم
با صدای فریادم خانوادش اومدن بیرون
_یا امام حسین چیشده
جوابی به سوالشون ندادم و بارانو رو دستم بلند کردم و سمت ماشین دوییدم
روی صندلی عقب درازش کردم و سریع پشت فرمون نشستم..
مادر پدرشم از پشت سوار ماشین خودشون شدن و دنبالم راه افتادن
ترس از دست دادنش داشت دیوونم میکرد!
با عجز صداش زدم ∶
_باران عزیزم چشمات و باز کن
غلط کردم
اشتباه کردم
پاشووو
پاشو باهم مثل قدیما سر اسم انتخاب کردن بچه هامون دعوا کنیم
پاشو مزونارو برا لباس عروس و کت شلوارم بگردیمم ..
پاشو خانوومم....
✽┄┅┄┅┄•🥂🌻 •┄┅┄┅┄✽
#ᑭ𝖺𝗋𝗍_19
✽┄┅┄┅┄•🥂🌻 •┄┅┄┅┄✽
انگار تو یه لحظه دنیا وایساد!
نمیتونستم تکون بخورم..
یهو به خودم اومدم و سریع دوییدم طرفش و تو بغلم گرفتمش..
_باران خـــانــومم چرا جواب نمیدی
چشمات و باز کن قشنگم
من دور سرت بگردم پاشو پاشو
جوابی که ازش نشنیدم با نعره اسمشو فریاد زدم
با صدای فریادم خانوادش اومدن بیرون
_یا امام حسین چیشده
جوابی به سوالشون ندادم و بارانو رو دستم بلند کردم و سمت ماشین دوییدم
روی صندلی عقب درازش کردم و سریع پشت فرمون نشستم..
مادر پدرشم از پشت سوار ماشین خودشون شدن و دنبالم راه افتادن
ترس از دست دادنش داشت دیوونم میکرد!
با عجز صداش زدم ∶
_باران عزیزم چشمات و باز کن
غلط کردم
اشتباه کردم
پاشووو
پاشو باهم مثل قدیما سر اسم انتخاب کردن بچه هامون دعوا کنیم
پاشو مزونارو برا لباس عروس و کت شلوارم بگردیمم ..
پاشو خانوومم....
✽┄┅┄┅┄•🥂🌻 •┄┅┄┅┄✽
۱.۲k
۱۷ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.