خدا می خواست در چشمان من زیبا ترین باشی

خدا می خواست در چشمان من زیبا ترین باشی.
شرابی در نگاهت ریخت تا گیرا ترین باشی.
نمی گنجید روح سرکشت در تنگنای تن.

دلت را وسعتی بخشید تا دریا ترین باشی.

تو را شاعر، تو را عاشق پدید آورد و قسمت بود.
.که در شمسی ترین منظومه مولانا ترین باشی..
مقدر بود چابکتر شود عمق وجود تو..
تو را آموخت همچون شعله بی پروا ترین باشی..
خدا تنهای تنها بود و در تنهایی پاکش..
تو را تنها پدید آورد تا تنها ترین باشی..
خدا وقتی تو را می آفرید از جنس عاشقها..گمان هرگز نمی بردم که واویلا ترین باشی..
دیدگاه ها (۱)

آخرش درد دلت، دربه‌درت خواهد کردمهره‌ی مار کسی، کور و کَرت خ...

چشــم فـروبسته اگـــر وا کنـــی در تـــو بـــود هـــر چـــه ...

... مردم از درد نمی‌آیی به بالینم هنوز مرگ خود می‌بینم و روی...

.. رفته ای، عطرت ولی در خانه ام جا مانده استیک نفر دور از تو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط