آخرش درد دلت دربهدرت خواهد کرد

آخرش درد دلت، دربه‌درت خواهد کرد
مهره‌ی مار کسی، کور و کَرت خواهد کرد

عشق؛ یک شیشه‌ی انگور کنار افتاده‌ست
که اگر کهنه شود مست‌ترت خواهد کرد

از هم‌آن دست که دادی به تو بر خواهد گشت
جگر خون شده‌ام خون‌جگرت خواهد کرد

ناگهان چشم کسی سربه‌سرت می‌ذارد
بی‌محلّیش ولی جان به سرت خواهد کرد

جرم من خواستن دختر اربابِ دِه است
مادر! این جرم شبی، بی‌پسرت خواهد کرد

همه‌ی شهر به آواز من عادت کردند
وقت مرگم گذری با خبرت خواهد کرد

امیر سهرابی

#شعر#غزل
دیدگاه ها (۱)

چشــم فـروبسته اگـــر وا کنـــی در تـــو بـــود هـــر چـــه ...

زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم ....بر این تکرار در تکرا...

خدا می خواست در چشمان من زیبا ترین باشی.شرابی در نگاهت ریخت ...

... مردم از درد نمی‌آیی به بالینم هنوز مرگ خود می‌بینم و روی...

عشق یک شیشه انگور کنار افتاده استکه اگر کهنه شود مست ترت خوا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط