فصلپارت

فصل²پارت⁴

فیلیکس: عجب آدمایی پیدا میشه‌ها
اومده میگه‌ ددمه

لئو: باور نمیکنه( پوز‌خند)‌

یو وو: خودت بودی باور میکردی؟

لئو: ولی من واقعا بابا شم

ناشناس: ورقه دی ان ای و در اورد
نشون داد

یو وو: پس تو واقعا باباشی

ناشناس: سرشو تکون داد

یووو: شبی شیا

لئو: واقعا

یو وو: اره

لئو: میشه رازیش کنی که ببرمش؟

یووو: سعی مو میکنم ولی

لئو: ولی چی چقد پول میخوای چی میخوای

یو وو: چیزی نمیخوام فقط بزار هر چن

وقت ببینیمش ما اون و از وقتی که

سوهیون ولش کرد داریم بزرگش

ن۸ م۹م۹مح۹مم۹م۹۹ححح۹ح۹حح۹ححح۹ح۹ح۹ح۹ح۹م۹ح۹محح۹۹۹ح۹ح۹ححح۹م۹م۹ح۹حح۹حح۹حح۹حح⁹⁹میکنیم بهش وابسته‌ایم

لئو: باشه هر یکی دو هفته

یو وو : رازیش میکنم

لئو: مرس

گو وون: بلنددددشیددددد گمشیددد
بریمممم پیششش فیلیکس

سوجون: بلندشید من نمیرم

گووون: باشه

سوجون: منو لیا هم ازدواج کردیم من باید ازت جدا شم

گو وون: ( با لرزش صدا ) تو عم میری؟

سوجون: میبینیم همو

گو وون: باشه ( صداش میلرزه

من: ناراحت شود‌مممم

سوجون: بیا بغلم

گو وون: 🫂

سوجون: من دیگه باید برم

گو وون: دوست دارم

سوجون: همچنین

گو وون: خدافظ

سوجون: خدافظ

گووون: بریم

همه: بریم

من:( منظورم بادیگاداس)

ناشناس: سوار ماشین شدن

پرش‌زمانی: ⁵دیقه

ناشناس: رسیدن

پیاده شدن

گو وون: میشه با جونگ یو وو حرف بزنم؟

محافظا‌ی یو‌ وو: اره الان صداش میکنم

گو وون: مرس

یو وو: کارم داشتی گو وون ؟

گو وون: اره

یو وو: چیکار

گو وون: میخوام فلیکس و ببینم

یو وو: باشه

گو وون: واقعا؟

یو وو: اره

ناشناس: رف پیش فلیکس

یووو: ببین فلیکس برو پیش گو وون و بغلش کن

فلیکس: چرا

یو وو: اون بهترین کس برای توعه!

فلیکس: عامم باشه

ناشناس: رف بیرون گو وون و دید

(لئو داشت از دور اونجا رو میدید)

فلیکس: (با خجالت) سلام

گو وون: ( پوزخندی زد ) سلام

فلیکس: ببخشید

گو وون: بر چی

فلیکس: (با لحن کیوتی) دیه دیه

ناشناس: فلیکس بغلش کرد

گووون: عررررر ( تو مغزش ) واگعیه یا کیکه؟

فلیکس: ( سرشو بالا کرد و پلک زد ) ازم ناراحتی؟

گو وون: نه چرا🥲

فلیکس: بهت بی‌اهمیتی‌کردم

گو وون: از اونش اره

فلیکس: سرتو بیار پایین یچی رو سرته

ناشناس: گو وون سرشو اورد پایین

فلیکس صورتشو بوسید

فلیکس: الان چی

گو وون: ارهههههههه

ناشناس: فلیکس و بوسید

فلیکس: الان چی

گو وون: نه

فلیکس: 🙂

گو وون : قوربون اون خندت شم

فلیکس: خدا نکونههههه

گو وون: بریم‌خونه ما؟

فلیکس: باشه برن‌به یو وو بگم‌بیام

فلیکس: یو وووووووووو

یو وو: چیهههه

فلیکس: من میرم خونه گو وون

یو وو : باشهههه فقط زودد برگرداااا

فلیکس: باشعههه

یووو: خدافظظظظظ

فلیکس: خدافظ

ناشناس: گو وون فلیکس یدفه بغل کرد بردش صندلی جلوئه ماشین

لئو: اون کی بوددددد؟
دیدگاه ها (۴)

این قشنگم موقع نوشتن فیکم خیلی حمایتم کرده یه سر به پیجش بزن...

فصل²پارت⁵ناشناس: لئو از ماشین پیاده شد رف سمت پناهگاه یو وو...

عیوااساصتستیکبپقپپب

تولدت‌مبارک🤡🎀

Part 2 — No Escapeدستش روی دستگیره‌ی سرد در نشست. یه لحظه مک...

𝑷𝒂𝒓𝒕 𝟕عشق مافیاویو بورام یه نفر اومد دنبالم که ببرتم تو عمار...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط