رفتن داریم تا رفتن

رفتن داریم تا رفتن
گاهی کسی با دلش می رود
گاهی هم با پایش
یک رفتن هم داریم
اسمش رفتن است اما نه کسی جایی می رود
نه دلی کنده می شود از دلی
و این عذاب است
عذاب اینکه بنشینی به انتظار معجزه ای
انتظار اینکه روزی بشود این همه دوست داشتن
جایش را به دوست نداشتن بدهد
جایش را به بی تفاوتی
فراموشی
و حتی
کسی بیاید دلت گرم بودنش شود
کسی بیاید و باشد و بماند
من اما می گویمت
انتظار بیهوده است
زمان هم عادتت می دهد
همین.
تنها به یک سلام راضی می شوی
به یک نگاه
به یک آمدن کوتاه
ساده بگویم
خودت می شوی
دشمن سرسخت خودت
گاهی بی رحم باش
با احساست
بی رحم باش و وقتی زخم خورد
از دستان تو
نوازشش کن
اشک بریز و بگو
چاره ای اگر غیر از این بود
چنین نمی کردم
گاهی احساس را
به بهانه ی آزادیش
باید کشت...
.@dantism_adel
#عادل_دانتیسم
دیدگاه ها (۱)

خوشبختی چیست...؟خوشبختی چیزی بیرون از خود ما نیست ، درون ماس...

..بگرد دنبال خودت.همیشه یک کار هستکه باید انجامش دهیلیسانس ب...

می دانم حوصله ی هیچ چیز را نداریحتی حوصله ی خواندنِ این کلما...

به خودم بدهکارم...آرام سرجایم نشسته بودماما حسابش از دستم در...

پارت جدید

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط