•وقتی با یک پسر چت میکنی و نمیزاری ببینن•
•وقتی با یک پسر چت میکنی و نمیزاری ببینن•
🧡 #انهایپن 🧡
🦊 #سونو 🦊
🐱 #جونگوون 🐱
🐥 #نیکی 🐥
سونو🦊: اخرین تلاشش رو از اینکه بتونه صفحه ی گوشیت رو ببینه ولی نتونست ناامید شد پس از روی مبل کنارت بلند شد و به سمت اتاق خوابتون رفت
+یاااا سونووو
جوابی از سمتش نشنیدی و فهمیدی که از دستت ناراحت شده..پس دیگه گوشیت رو گذاشتی کنار و رفتی پیشش
+چاگیییی..
دوباره جوابی بهت نداد و بدون اینکه بهت نگاه کنه پشتش رو بهت کرد
+قهر کردیییی
رفتی روی تخت و از پشت بغلش کردی و تصمیم گرفتی بهش اعتراف کنی
+داشتم با پسر عموم حرف میزدم...
_چی..
+فکر بد نکنیااا..میخواست درمورد عروسیش بهم خبر بده واسه همین بهم پیام داد..نه چیز دیگ
با شنیدن حرفت به سمتت برگشت
_واقعا
+هوم..ببخشید دیگ
_پس چرا نزاشتی ببینم؟
+گفتم یه وقت اشتباه برداشتی میکنی اخه
_ایگو..ولی باید میزاشتی ببینممممم
+یااا تو خودت که میدونی من کسیو جز تو دوست ندارمممم
_تو خودتم میدونی که من حسودممم
خنده ای کردی و بیشتر از قبل بغلش کردی
جونگوون🐱:
_چرا نمیزاری ببینم اخه
+نمیشه دیگ چتمون خصوصیه
با چشمای مشکوکی بهت نگاه کرد
_پسره؟
+صب کن..چی؟ نههه
+چیزه یعنی..
_پس پسرهههه..نکنه ازش خوشت میاددد
+منظورت چیههه من غلط بکنممم
_پس چرا وقتی با اون چت میکنی بهت توجه نمیکنی اخهههه..
بخاطر حسودی کردنش خنده ات گرفت و بغلش کردی
+چاگی ببخشیدددد
+داشتیم درمورد پایان نامه ای که قراره بنویسم حرف میزدیم..مجبور بودم
جونگوون نفس عمیقی کشید و دوباره اخم کرد
_به هرحال که من نمیبخشمتتتتت
بعد فرار کرد تو اتاق و حالا باید یجورایی از دلش درمیاوردی
نیکی🐥: دوباره سرشو اورد سمت گوشیت ولی دوباره ازش فاصله گرفتی
_یااااااااا
+چیههههه
_بزار ببینم با کی چت میکنی
+با دوستم
_دوستت کی باشه؟
+ایشششش ریکیاااا چرا اینقدر گیر میدی
اخمی کردی و بهت نزدیکتر شد
_خانم نیشیمورااااا..تو با من اینقدر حرف نمیزنی بعد با کی اونقدر حرف میرنی؟
+خب دوستمهههه
_دوستت غلط کردهههه
نفس عمیقی کشیدی و بهش خیره شدی
+الان دادپری حسودی میکنی؟
_چی من؟ حسودی؟ نه بابا
+ایگووو..باشه اصلا دیگه باهاش چت نمیکنم خیالت راحت
گوشیتو بستی و پریدی بغلش
هایجین❥~
🦊🐱🐥🦊🐱🐥🦊🐱🐥🦊🐱🐥🦊🐱🐥
#سناریو #انهایپن #سناریو_انهایپن #جونگوون #جیک #سونگهون #جی #هیسونگ #سونو #نیکی #کیپاپ
#فیکشن #فیک #Enhypen #fic_enhypen #fic #Enhypen_Fic
🧡 #انهایپن 🧡
🦊 #سونو 🦊
🐱 #جونگوون 🐱
🐥 #نیکی 🐥
سونو🦊: اخرین تلاشش رو از اینکه بتونه صفحه ی گوشیت رو ببینه ولی نتونست ناامید شد پس از روی مبل کنارت بلند شد و به سمت اتاق خوابتون رفت
+یاااا سونووو
جوابی از سمتش نشنیدی و فهمیدی که از دستت ناراحت شده..پس دیگه گوشیت رو گذاشتی کنار و رفتی پیشش
+چاگیییی..
دوباره جوابی بهت نداد و بدون اینکه بهت نگاه کنه پشتش رو بهت کرد
+قهر کردیییی
رفتی روی تخت و از پشت بغلش کردی و تصمیم گرفتی بهش اعتراف کنی
+داشتم با پسر عموم حرف میزدم...
_چی..
+فکر بد نکنیااا..میخواست درمورد عروسیش بهم خبر بده واسه همین بهم پیام داد..نه چیز دیگ
با شنیدن حرفت به سمتت برگشت
_واقعا
+هوم..ببخشید دیگ
_پس چرا نزاشتی ببینم؟
+گفتم یه وقت اشتباه برداشتی میکنی اخه
_ایگو..ولی باید میزاشتی ببینممممم
+یااا تو خودت که میدونی من کسیو جز تو دوست ندارمممم
_تو خودتم میدونی که من حسودممم
خنده ای کردی و بیشتر از قبل بغلش کردی
جونگوون🐱:
_چرا نمیزاری ببینم اخه
+نمیشه دیگ چتمون خصوصیه
با چشمای مشکوکی بهت نگاه کرد
_پسره؟
+صب کن..چی؟ نههه
+چیزه یعنی..
_پس پسرهههه..نکنه ازش خوشت میاددد
+منظورت چیههه من غلط بکنممم
_پس چرا وقتی با اون چت میکنی بهت توجه نمیکنی اخهههه..
بخاطر حسودی کردنش خنده ات گرفت و بغلش کردی
+چاگی ببخشیدددد
+داشتیم درمورد پایان نامه ای که قراره بنویسم حرف میزدیم..مجبور بودم
جونگوون نفس عمیقی کشید و دوباره اخم کرد
_به هرحال که من نمیبخشمتتتتت
بعد فرار کرد تو اتاق و حالا باید یجورایی از دلش درمیاوردی
نیکی🐥: دوباره سرشو اورد سمت گوشیت ولی دوباره ازش فاصله گرفتی
_یااااااااا
+چیههههه
_بزار ببینم با کی چت میکنی
+با دوستم
_دوستت کی باشه؟
+ایشششش ریکیاااا چرا اینقدر گیر میدی
اخمی کردی و بهت نزدیکتر شد
_خانم نیشیمورااااا..تو با من اینقدر حرف نمیزنی بعد با کی اونقدر حرف میرنی؟
+خب دوستمهههه
_دوستت غلط کردهههه
نفس عمیقی کشیدی و بهش خیره شدی
+الان دادپری حسودی میکنی؟
_چی من؟ حسودی؟ نه بابا
+ایگووو..باشه اصلا دیگه باهاش چت نمیکنم خیالت راحت
گوشیتو بستی و پریدی بغلش
هایجین❥~
🦊🐱🐥🦊🐱🐥🦊🐱🐥🦊🐱🐥🦊🐱🐥
#سناریو #انهایپن #سناریو_انهایپن #جونگوون #جیک #سونگهون #جی #هیسونگ #سونو #نیکی #کیپاپ
#فیکشن #فیک #Enhypen #fic_enhypen #fic #Enhypen_Fic
۲۴.۶k
۲۸ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.