یقاتلعاشق

.قاتل.عاشق
#پارت.ششم
از زبون #رویا


کریص:نظرتون چیه به رئیستون اطلاع بدیم که انتقالی بگیرین به یه جای دیگه
حوری:خوبه
سیلدا:چی و خوبه اگه بریم یه جای بدتر چی😐
سهون:یه دفتر دیگه تو سئول هست که خیلی خوبه🧚🏻‍♂
سیلدا:نمیریم ما همینجارو انتخاب کردیم🕶
چانیول:اینجا دفتر ماس کلش واس ماس😐
مبینا:نخیرم برا ماس پس برین بیرون💨
چانیول:نمیریم
لوهان:یکم فکر کنید اگه برید از دستمونم راحت میشید⚡️
رویا:نمیخوایم بریم و به تو هم مربوط نیس
چانیول:ااووییی به هیونگم توهین کن
سهون:چانیول هیونگ اینا خیلی دیوونن دارن همچین شانس خوبی و از دست میدن🌂
رویا:به نفعته تمومش کنی
چانیول:نکنه چی میشه
مبینا:هرچی دیدی از چشم خودت دیدی
سهون:هیچ غلطی نمیتونین بکنین
به حوری یه نگاه کردم که حوری جفت پا رفت تو صورت سهون بعد افتاد روش و داشت میزدش ماعم از خنده غش کردیم🤣
رویا:خوب باشه میریم
مبینا زنگ زد به رئیس گفت که وضعبت اینجا چجوریه و رئیس گفت حدودا 3ماه طول میکشه تا انتقال پیدا کنیم قرار گذاشتیم 3 ماه با این کله فندقیا سر کنیم...👅


#ادامه.دارد....
دیدگاه ها (۱)

#ی.قاتل.عاشق#پارت.هشتماز زبون#مبینارفتم تو اتاقم و بدون اینک...

#ی.قاتل.عاشق#پارت.نهم#از.زبون.سیلدارفتم نشستم رو تخت مشغول گ...

#ی.قاتل.عاشق#پارت.پنجماز زبون #مبینارویا:من گناه دارم🙁چانیول...

#ی.قاتل.عاشق#پارت.چهارماز زبون #سیلدا سیلدا:نه این عنترای می...

خون آشام عزیز (74)

سعی کردم مغز خودم رو درگیر سوالی که روی مغزم حک شده دور باشم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط