part:33
part:33
علامت کوک _علامت ته علامت سوهو :
_ببین لی سوهو بیا و دوستیمون رو خراب نکن ببین تو یه پسری و من تو رو به چشم برادر نداشتم میبینم اگر هم اینو نمیخوای میتونی بریو پشت سرم نگاه نکنی
+ یا اینکه توسط من اخراج بشی و دیگه این دور و برا پیدات نشه
_ا..ا...ارباب ش...شما کی اومدین؟
چرا ترسیدی ؟
:ا..ارباب شما از کی اینجایید
مگه من نگفته بودم که دوروز مرخصی دارین ... واسه چی دوباره اینجا میبینمت ؟
:با آیان کار داشتم
خب تو از امروز اخراجی و اگه یه بار دیگه تاکید میکنم یه بار دیگه دو رو بر آیان یا این عمرات ببینمت قسم میخورم زنده نمیزارم
دست کوک و گرفتم و داشتیم به سمت ساختمون میرفتیم
:ولی من آیان و دوست دارم
تو خیلی غلت میکنی
پریدم سرشو تا حد مرگ زدمش .... دیگه داشت می مورد که کوک مارو از هم جدا کرد منم صورتم زخمی شده بود .... جونگ کوک با داد گفت
_سوهو ببیند دهنتو ..... تو پسری و حق اینکه از من خوشت بیاد رو نداری حالا هم گمشو از اینجا برو بیرووووون
:ولی....
_برووووووو
سوهو بدو بدو از عمارت رفت بیرون و کوک اومد سمت منو از رو زمین بلندم کرد و برد داخل.
لباسامو که عوض کردم کوک زخمای روی صورتمو چسب زد
_کجا بودی ؟
ها؟
_پیش میسو بودی ؟
جونگ کوک نمیتونستم تورم با خودم ببرم
_مگه من نگفتم که باهم بریم ؟
عاخه .....
_هیسسس هیچی نگو
پاشد رفت تو یکی از اتاقا و درو محکم پشت سرش بست
سریع رفتم سمت در
جونگ کوک به خدا دلم نیومد بیدارت کنم ..... درو باز کن جونگ کوک
_برو اونور تو به خرف من گوش ندادی
نشستم پشت در
اصلا منم میشنیم اینجا تا از اون اتاق بیای بیرون
علامت کوک _علامت ته علامت سوهو :
_ببین لی سوهو بیا و دوستیمون رو خراب نکن ببین تو یه پسری و من تو رو به چشم برادر نداشتم میبینم اگر هم اینو نمیخوای میتونی بریو پشت سرم نگاه نکنی
+ یا اینکه توسط من اخراج بشی و دیگه این دور و برا پیدات نشه
_ا..ا...ارباب ش...شما کی اومدین؟
چرا ترسیدی ؟
:ا..ارباب شما از کی اینجایید
مگه من نگفته بودم که دوروز مرخصی دارین ... واسه چی دوباره اینجا میبینمت ؟
:با آیان کار داشتم
خب تو از امروز اخراجی و اگه یه بار دیگه تاکید میکنم یه بار دیگه دو رو بر آیان یا این عمرات ببینمت قسم میخورم زنده نمیزارم
دست کوک و گرفتم و داشتیم به سمت ساختمون میرفتیم
:ولی من آیان و دوست دارم
تو خیلی غلت میکنی
پریدم سرشو تا حد مرگ زدمش .... دیگه داشت می مورد که کوک مارو از هم جدا کرد منم صورتم زخمی شده بود .... جونگ کوک با داد گفت
_سوهو ببیند دهنتو ..... تو پسری و حق اینکه از من خوشت بیاد رو نداری حالا هم گمشو از اینجا برو بیرووووون
:ولی....
_برووووووو
سوهو بدو بدو از عمارت رفت بیرون و کوک اومد سمت منو از رو زمین بلندم کرد و برد داخل.
لباسامو که عوض کردم کوک زخمای روی صورتمو چسب زد
_کجا بودی ؟
ها؟
_پیش میسو بودی ؟
جونگ کوک نمیتونستم تورم با خودم ببرم
_مگه من نگفتم که باهم بریم ؟
عاخه .....
_هیسسس هیچی نگو
پاشد رفت تو یکی از اتاقا و درو محکم پشت سرش بست
سریع رفتم سمت در
جونگ کوک به خدا دلم نیومد بیدارت کنم ..... درو باز کن جونگ کوک
_برو اونور تو به خرف من گوش ندادی
نشستم پشت در
اصلا منم میشنیم اینجا تا از اون اتاق بیای بیرون
۶.۴k
۳۱ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.