part :32
part :32
ویو تهیونگ (علامت ته+علامت کوک_علامت میسو ^)
بعد ناهار کوک خوابید . بهم گفته بود بزار باهم بریم سراغ میسو ولی اونو نبرم بهتره روشو کشیدم و بلند شدم لباسامو عوض کردم . سویچ ماشینمو برداشتم و از عمارت زدم بیرون . بعد چند مین رسیدم به خونه میسو ...اون دوروبر هرکی منو میدید دولا میشد و احترام میزاشت ... زنگ در خونشو زدم
^بله؟
+منم بازکن
^تو...تو اینجا چیکار میکنی
+بازکن بهت میگم
^با...باشه ....بیا تو
رفتم داخل...آسانسور و زدم و رسیدم به واحدش....زنگ در خونه رو زدم ...میسو درو باز کرد ..... تازه فهمیدم چقد از این دختر بدم میاد
^هیونگ (با ذوغ گفت) بیا تو
رفتم داخل
^خب .... بگو ببینم چیشده یه سرم به ما زدی ؟
+اینطور که معلومه در نبود من یه گوه خوریایی کردی تو امارت من (خیلی سرد گفت )
^ه...ها...ها ؟ م...من ؟ ن...نه
+چرا به آیان پیشنهاد رابطه دادی ؟
^خوب.....خوب ازش خوشم میاد دوس دارم باهاش.....
+دوست داری باهاش چی ؟
^دوست دارم باهاش ...... یه رابطه سالم رو تجربه کنم
+هاهاهاها رابطهی سالم ؟ تو کجات سالمه که میخوای با اون رابطهی سالم رو تجربه کنی ؟
^ببین هیونگ من از اوک پسر خوشم میاد و هر تور شده به دستش میارم
+اون پسر الان مال منه
^مال تو ؟
+عوم ....مال منه من اونو از پدرش خریدم و اون الان مال منه
^ببین هیونگ (جلو پام زانو زد ) خواهش میکنم هرچی بخوای بهت میدم فقط بزار جونگ....
+تو حق اینکه اسمش رو صدا کنی نداری
^خوو.....خوو.....خوب آیان .....مال من بشه
+زمین به آسمون بره آسمون به زمین بیاد اون اون پسر مال منه اینو تو اون مغز پوکت فرو کن.
اینو گفتم از اونجا زدم بیرون..... واسه چی اینهمه جونگ کوک و میخواست که حتی حاضر شد به خاطرش جلو پای من زانو بزنه ؟ یعنی عاشقش شده ؟ امکان نداره اون پسر تمام و کمال متعلق به منه وکسی هم حق اعتراض نداره .... وقتی رسیدم به عمارت از داخل یه صدا هایی میومد .... بدون سر و صدا رفتم سمت صدا که دیدم جونگ کوک داره با یه پسره حرف میزنه
×ببین آیان من ..... من ازت خوشم میاد....میشه باهم قرار بزاریم
چرا اینجوری میشه ....چرا همه دارن به پسر من پیشنهاد رابطه میدن ؟
(دوستان یه زره نت گیر آوردم 🥹)
ویو تهیونگ (علامت ته+علامت کوک_علامت میسو ^)
بعد ناهار کوک خوابید . بهم گفته بود بزار باهم بریم سراغ میسو ولی اونو نبرم بهتره روشو کشیدم و بلند شدم لباسامو عوض کردم . سویچ ماشینمو برداشتم و از عمارت زدم بیرون . بعد چند مین رسیدم به خونه میسو ...اون دوروبر هرکی منو میدید دولا میشد و احترام میزاشت ... زنگ در خونشو زدم
^بله؟
+منم بازکن
^تو...تو اینجا چیکار میکنی
+بازکن بهت میگم
^با...باشه ....بیا تو
رفتم داخل...آسانسور و زدم و رسیدم به واحدش....زنگ در خونه رو زدم ...میسو درو باز کرد ..... تازه فهمیدم چقد از این دختر بدم میاد
^هیونگ (با ذوغ گفت) بیا تو
رفتم داخل
^خب .... بگو ببینم چیشده یه سرم به ما زدی ؟
+اینطور که معلومه در نبود من یه گوه خوریایی کردی تو امارت من (خیلی سرد گفت )
^ه...ها...ها ؟ م...من ؟ ن...نه
+چرا به آیان پیشنهاد رابطه دادی ؟
^خوب.....خوب ازش خوشم میاد دوس دارم باهاش.....
+دوست داری باهاش چی ؟
^دوست دارم باهاش ...... یه رابطه سالم رو تجربه کنم
+هاهاهاها رابطهی سالم ؟ تو کجات سالمه که میخوای با اون رابطهی سالم رو تجربه کنی ؟
^ببین هیونگ من از اوک پسر خوشم میاد و هر تور شده به دستش میارم
+اون پسر الان مال منه
^مال تو ؟
+عوم ....مال منه من اونو از پدرش خریدم و اون الان مال منه
^ببین هیونگ (جلو پام زانو زد ) خواهش میکنم هرچی بخوای بهت میدم فقط بزار جونگ....
+تو حق اینکه اسمش رو صدا کنی نداری
^خوو.....خوو.....خوب آیان .....مال من بشه
+زمین به آسمون بره آسمون به زمین بیاد اون اون پسر مال منه اینو تو اون مغز پوکت فرو کن.
اینو گفتم از اونجا زدم بیرون..... واسه چی اینهمه جونگ کوک و میخواست که حتی حاضر شد به خاطرش جلو پای من زانو بزنه ؟ یعنی عاشقش شده ؟ امکان نداره اون پسر تمام و کمال متعلق به منه وکسی هم حق اعتراض نداره .... وقتی رسیدم به عمارت از داخل یه صدا هایی میومد .... بدون سر و صدا رفتم سمت صدا که دیدم جونگ کوک داره با یه پسره حرف میزنه
×ببین آیان من ..... من ازت خوشم میاد....میشه باهم قرار بزاریم
چرا اینجوری میشه ....چرا همه دارن به پسر من پیشنهاد رابطه میدن ؟
(دوستان یه زره نت گیر آوردم 🥹)
۸.۸k
۳۱ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.