فاحشه

#فاح.شه💜💦🔞
#پارت_15
بازم گفت جنده آره من یک جنده بودم
فقط لبخندی بهش زدم
_شب خوبی بود به زودی بازم میخوام کوچولو شیرین، حالا هم پاشو بیا روم تا حسش کنم
+چشم، بلند شدم رفتم روش دراز کشیدم
مردونه اش رو به بهش. تم میزد
با دستاش سینه هامو فشار میداد و لب هامم میبوسید
حدود یک ساعت همین کار هارو کردیم و هر دو خسته خوابیدیم
صبح وقتی بیدار شدم خبری از اون مرد دیشبی نبود
پشتم خیلی میسوخت
خواستم بلند بشم ولی نتونستم
مارال جون همون دقیقه رسید

_سلام خوشگل خانم، خوش گذشت
+سلام مارال جون به دادم برس درد دارم
_باشه گلم چون اولته درد داری
این هر دفعه برات میزنم تا گشاد نشی تنگ بمونی
حالا هم پشت شو اون ک. و. ن خوشگلت بده بالا تا برات بزنم
+مرسی مارال جون، کاری که مارال گفت و انجام دادم و برام کرم زد
_اوف عزیزم خیلی خوبی تو حتی منم تحریک شدم باز، پاشو بیا دوش بگیر صبحونه بخور
+چشم مرسی، بلند شدم و حوله ام برداشتم و به سمت حموم رفتم
حس بدی داشتم تا میتونستم خودمو شستم تا کمی از این حس بد و کیثفی که دارم کم بشه
دیدگاه ها (۰)

لایک کن تا بازم بزارم لایک کن تا بازم بزارم

#فاح.شه💜💦🔞#پارت_16اومدم بیرون موهامو خشک کردم لباس پوشیدم و ...

#فاح.شه💜💦🔞#پارت_14کرمی از توی کیفش بیرون آورد به مردونه اش ک...

#فاح.شه💜💦🔞#پارت_12اومد پایین تر و لیسی به گردنم زدکه باز آهی...

بیب من برمیگردمپارت : 72 ( جنی) جانگه به پذیرایی رفت منم بدو...

عشق چیز خوبیه پارت ۱ ات :صبح از خواب بلند شدم دوباره یه روز ...

#Gentlemans_husband#season_Third#part_252_لطفاً بسه!!! نزار ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط